براعت استهلال
بَراعَتِ اِستِهلال
(براعت در لغت بهمعنای سرآمدشدن و استهلال بهمعنی بر بلندی آمدن برای جستوجوی ماه نو و بهمعنای نخستین گریۀ کودک پس از زادن) اصطلاحی در بدیع. آوردن مقدمهای بر سخن است که ذهن خواننده را آمادۀ ورود به فضای آن اثر کند، مانند «وصف شب» فردوسی در آغاز داستان بیژن و منیژه: شبی چون شبه روی شسته به قیر/ نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر.