برد
بُرْد
(یا: بُرده) قطعه پارچۀ سفید بلند و ضخیم بدون دوخت و برش که در روزها برای پوشاندن بدن، و غالباً شبها بهجای جامۀ خواب بهکار میرفت. معمولاً به رنگ قهوهای یا خاکستری مُخَطّط بود، چنان که پیامبر (ص) بُرد مخطط سیاه و سفید و نیز قهوهای میپوشیدند. گاه دور برد را حاشیهدوزی میکردند. امرای سامانی از برد جامۀ آستینداری تهیه کرده، میپوشیدند. در دورۀ آل بویه نیز مردم، بهویژه قشر جوان، اصفهان بر شانههای خود بُرد راهراه میانداختند. پوشیدن بُرد در اسپانیا معمول بود و نوعی لباس خشن بهشمار میرفت. در میان بدویان مصر نیز رایج بود و تقریباً سهچهارم طول آن را از روی بازوی چپشان آویزان میکردند. تودۀ مردم مصر، بُرد را از روی پیراهن، چند بار به دور بدن و زیر بغلها، روی شانهها و روی رانهای خود میپیچیدند؛ گاه نیز بدون پیراهن پوشیده میشد. برد یمنی یا یمانی شهرت بسیار داشت. در بخارا نیز نوعی جامه بهنام «بُرد فندقی» رواج داشت. بُرد پیامبر شهرت خاص دارد، حضرت آن را بهسبب مدیحهای که کعب بن زُهیر سروده بود، به وی صله داد. میگویند خلفای اموی و عباسی آن را در خزانه خود محفوظ میداشتند و تا زمان حمله هلاکو به بغداد در آنجا بود. بعدها خلفای عثمانی مدعی شدند این برد نزد آنان در قسطنطنیه است. امروزه نیز در موزۀ توپکاپی سرای استانبول به نمایش گذارده میشود. برد همچنین نام قصیدۀ بلند معروفی است از شاعر قرن هفتم عرب بهنام بوصیری که در مدح پیامبر سروده شده و عنوانش الکواکب الدرّیة فی مدح خیرالبریة است. گویند شاعر بیمار میشود و در خواب پیامبر را میبیند که برد خود را بر وی میپوشاند و چون بیدار میشود، شفا مییابد. امروزه این قصیده را برای شفای بیماران میخوانند.