بنیادگرایی یهودی
بنیادگرایی یهودی
نوعی از افراطگرایی مذهبی یهودی. بنیادگرایی یهودی در عرصه سیاست با خاخام «آبراهام کوک»، خاخام اشکنازی فلسطین، آغاز شد و با رهبری پسرش خاخام «زوی کوک» و دیگران به حیات سیاسی خود ادامه داد. در ابتدای تأسیس رژیم اشغالگر قدس بنیادگرایان یهودی در عرصۀ عملی سیاست حضور چندانی نداشتند؛ اما در سه دهۀ اخیر، جریان بنیادگرایی یهودی در رژيم صهيونيستي از نظر سیاسی تا حدودی قدرتمند شده و احزاب مذهبی چون «مفدال»، «دیگل هاتورا»، «شاس» آن را در عرصه سیاست نمایندگی میکنند. قدرت این احزاب در سه دهه اخیر چنان بوده که هیچ حزبی بدون ائتلاف با یک یا دو حزب از احزاب بنیادگرا، توان تشکیل دولت را ندارد. احزاب بنیادگرای مذهبی در رژيم صهيونيستي معمولاً وزارتخانههای آموزش و پرورش، مسکن، اراضی، مهاجرت و ادیان را زیر تسلط و نظارت خود دارند. کار هریک از این وزارتخانهها بهنحوی با آرمانها و اهداف بنیادگرایان یهودی مربوط است. علاوه بر این، ارتش صهيونيستي نیز بهطور غیر مستقیم تحت هدایت و سلطه بنیادگرایان است؛ و آنان از طریق ادارههای خاخامی نظامی به ارشاد عقیدتی و مذهبی نیروهای مسلح اسرائیل میپردازند. همچنین ادارات مربوط به احوال شخصیه و نیز مدارس مذهبی تحت سلطۀ کامل و دقیق بنیادگرایان قرار دارد. نفوذ بنیادگرایان در ارتش بهحدی است که شمار زیادی از افسران مذهبی تندرو با حمایت بنیادگرایان به مقامات بالای ارتش دست یافتهاند. اصول و پایههای بنیادگرای یهودی صهیونیستی را میتوان به این شرح برشمرد: ۱. تأسیس رژیم اشغالگر قدس (اسرائیل) تجسم آرزوی قدیمی توراتی و یهودی است. ۲. سرزمین اسرائیل، «ارض موعود»ی است که خداوند به قوم «برگزیده»اش اعطا کرده و جز یهودی هیچ کس حق اسکان در آن را ندارد. ۳. سرزمینهاي اشغالي (اسرائیل)، یک سرزمین یهودی است و برای حفظ آن دولت و ملت یهود باید به خود متکی باشند؛ اخذ هرگونه کمک از دیگران (اروپا و امریکا) باید با حفظ هوشیاری یهودی باشد؛ و در هیچ حالتی نباید به دیگران اعتماد کرد. ۴. عقبنشینی از حتی یک وجب از خاک سرزمينهاي اشغالي (اسرائیل) جایز نیست. در حال حاضر بنیادگرایان یهودی داخل سرزمينهاي اشغالي از موانع بزرگ اجرای سیاست «صلح در برابر زمین» محسوب میشوند. مبلّغان بنیادگرای یهودی با جدیت و سرسختی هرگونه عقبنشینی از کرانۀ باختری و ارتفاعات جولان را رد میکنند. باروخ گلدشتاین، مذهبی بنیادگرا که اعراب مسلمان را در حرم ابراهیم (ع) به رگبار مسلسل بست و فاجعۀ خونینی را موجب شد؛ و نیز ایگال امیر، که نخستوزیر رژيم اشغالگر، اسحاق رابین، را به جرم تحویلدادن بخشی از «ارض موعود» (صحرای سینا) به «دشمنان فرزندان اسرائیل» بهقتل رساند، از چهرههای محبوب بنیادگرایان یهودی هستند. چهرۀ معروف دیگری که در حرکت بنیادگرایی یهودی صهیونیستی باید از او یاد کرد، خاخام «موشه لوینگر» است. وی تجاوز صهيونيستها در ژوئن ۱۹۶۷ و اشغال باقیماندۀ فلسطین را «انفجار نور» خواند؛ و از آن به بعد تلاش داشت که با تشویق و ترغیب یهودیان به اسکان در اراضی اشغالی ۱۹۶۷، این اراضی را بهکلی «یهودی» کند. گروه بنیادگرا و افراطی «گوش امونیم» (گروه مؤمنان)، بهدست لوینگر پایهگذاری شده است. حضور فعال بنیادگرایان یهودی در عرصۀ سیاسی رژیم اشغالگر قدس از زمانی آغاز شد که دولتهای سکولار پس از جنگ ۱۹۷۳ و درهمشکستن افسانۀ شکستناپذیری رژيم صهيونيستي، در داخل و خارج دچار مشکل شدند. علاوه بر این فاصلهگرفتن از سالهای پس از جنگ جهانی دوم و کمرنگشدن شعارهای مربوط به «مظلومیت یهودیان» و تحکیم موقعیت جهانی فلسطینیها و تقویت روحیۀ نیروهای ضد صهیونیستی منطقه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، صهیونیسم را با نوعی بحران ایدئولوژی روبهرو کرد. برآمدن بنیادگرایی یهودی با شعارها و آرمانهای سیاسی مذهبی برای توجیه فلسفۀ وجودی سرزمينهاي اشغالي (اسرائيل) و دفاع از موجودیت آن، در حقیقت واکنشی است به همین بحران ایدئولوژی صهیونیسم. تحکیم موقعیت بنیادگرایان مذهبی که با وجود قلّت عددی از قدرت کیفی و انگیزه نسبتاً بالایی برخوردارند، موجب شده است که بسیاری از احزاب و سیاستمداران سکولار و راستگرای صهيونيستي برای تشکیل دولت و یا حفظ قدرت و بهرهمندی از حمایتهای معنوی و سیاسی بنیادگرایان، یا بالابردن قدرت چانهزنی خود در مذاکرات صلح، به آنان روی خوش نشان دهند. بنیامین نتانیاهو ازجمله سیاستمدارانی است که همواره روی حمایت بنیادگرایان حساب کرده است. حرکت بنیادگرایی مذهبی یهودی ـ صهیونیستی بر اجرای دقیق اوامر و نواهی شرع یهودی (هلاخا) اصرار دارد. از همینرو گاه میان بنیادگرایان و دولت سکولار صهيونيست مشکلاتی بروز میکند. نمونۀ این مشکلات را میتوان در حوادث ۱۹۹۹ در جریان رویارویی بنیادگرایان و غیرمذهبیها مشاهده کرد. در آن زمان بنیادگرایان با شعار «قانون ما تورات است» فشار شدیدی وارد آوردند که قانون مدنی صهيونيست به نفع دیدگاههای مذهبی بنیادگرایانه دستکاری شود. رژیم صهیونیستی مجبور شد برای مبارزه با آنان از شهروندان غیرمذهبی کمک بگیرد. همچنین مخالفت بنیادگرایان با هرگونه کار در روز شنبه، سینما و تئاتر، فروش گوشت خوک در فروشگاهها، و نیز اصرار بر پوشش و حجاب زنان، و عدم پخش آواز زن از رادیو، از مشکلات جاری و قدیمی میان بنیادگرایان و دولت صهیونیستی است. علاوه بر این، بنیادگرایان مذهبی گاه با خشونت با غیرمذهبیها رفتار میکنند و موجب درگیری میشوند. این مشکل به اندازهای شدید شده است که بعضی از محلهها در شهرهای قدیمی ازجمله شهر قدس به اسکان مذهبیهای تندرو و بنیادگرا اختصاص یافته است؛ مانند محله مئاشئاریم در قدس. در این محلهها تمام ضوابط دینی یهودی با شدت هرچه تمامتر اجرا میشود؛ مثلاً هیچ تاکسی در روز شنبه، که کارکردن در آن روز طبق آیین یهود حرام است، حق عبور از خیابانهای مئاشئاریم و محلههای نظیر آن را ندارد. زنان نیز بدون پوشش شرعی یهودی حق ندارند در معابر مئاشئاریم ظاهر شوند. از سینما و تئاتر نیز خبری نیست؛ و در و دیوار محله نیز پر از شعارها و نمادهای مذهبی است. یک محور مهم همگرایی دولت سکولار و بنیادگرایان یهودی صهیونیست مسئله «مهاجرت» است. بنیادگرایان، مهاجرت به سرزمينهاي اشغالي (اسرائيل) و حفظ هر وجب از خاک آن را «تکلیف شرعی» هر یهودی میدانند. به همین خاطر بیشتر ساکنان شهرکهای مناطق اشغالی را بنیادگرایان مذهبی تشکیل میدهند؛ و همانان نیز با پسدادن اراضی و عقبنشینی به مرزهای ۱۹۶۷ مخالفند. محور دیگر همگرایی، مسئلۀ «حفظ ترکیب جمعیت» است. شهروندان غیرمذهبی، چندان به بچهدارشدن علاقهای ندارند، و مثل همۀ خانوادههای امروزی، به یک یا دو فرزند اکتفا میکنند؛ اما بنیادگرایان جلوگیری از بچهدارشدن را حرام میدانند و غالباً دارای فرزندان زیادی هستند؛ و این کمکی است به سیاست دولت در جهت حفظ ترکیب جمعیت صهيونيست و جلوگیری از اضمحلال آن در برابر زاد و ولد اعراب ساکن مناطق اشغالی در ۱۹۴۸. یهودیت بنیادگرا را با یهودیت ارتدوکس یا یهودیت خاخامی نباید اشتباه کرد. با اینکه همۀ آنها بر اجرای کامل احکام شرع یهودی اصرار دارند، اما یهودیت بنیادگرا با سیاست عجین شده و حفظ رژیم اشغالگر قدس و منافع و مصالح آن، در صدر برنامههای بنیادگرایان یهودی قرار دارد؛ در حالی که در میان یهودیان مذهبی و متدین و ارتدوکس، میتوان افراد و گروههایی را پیدا کرد که اساساً کاری به صهيونيست ندارند؛ و حتی بعضی از آنان، مانند گروه مذهبی ارتدوکس «ناتوری کارتا»، با موجودیت صهيونيست مخالفند. این دسته از یهودیان معتقدند که اصولاً تأسیس رژیم اشغالگر قدس مطابق آموزههای تورانی نیست و خداوند هر وقت که بخواهد «ماشح» رهاییبخش را خواهد فرستاد و همو اسرائیل واقعی را تأسیس خواهد کرد.