بن جانسون (بازیگر)
بن جانسون Ben Johnson | |
---|---|
زادروز |
اوکلاهما 13 ژوئن 1918م |
درگذشت | آریزونا 8 آوریل 1996م |
ملیت | امریکایی |
شغل و تخصص اصلی | بازیگر |
آثار | کاروانسالار؛ ریو گرانده؛ شین؛ شورش در شهر؛ سربازهای یک چشم؛ خزان شاین؛ سرگرد دندی؛ این گروه خشن؛ آخرین نمایش فیلم؛ جونیور بانر؛ گریز |
گروه مقاله | سینما |
جوایز و افتخارات | اسکار بهترین بازیگر نقش دوم و جوایز منتقدان فیلم نیویورک، آکادمی فیلم انگلستان و گلدن گلوب برای آخرین نمایش فیلم |
بن جانسون (اوکلاهما 13 ژوئن 1918- آریزونا 8 آوریل 1996م) (Ben Johnson)
(نام کامل: فرانسیس بنجامین جانسون[۱]) بازیگر امریکایی سینما و تلویزیون. پدرش و خودش قهرمان مسابقات رودئو بودند. در اوایل دهۀ ۱۹۴۰م به هالیوود راه یافت و ابتدا در یاغی[۲] به عنوان اسبدوان به خدمت گرفته شد. سپس در فیلمهای وسترن بدلکار بود. در اواخر دهۀ ۱۹۴۰ با ایفای نقش در فیلمهای جان فورد کار حرفهای خود را آغاز کرد. در چند فیلم، نقش ستارۀ اصلی را به عهده داشت، اما اغلب در نقشهای دوم و عمدتاَ در فیلمهای وسترن بازی میکرد. در دهۀ ۱۹۵۰ به تلویزیون نیز راه یافت و در چند مجموعه نقشهایی را به عهده گرفت. به خاطر ایفای نقش در آخرین نمایش فیلم[۳] اسکار بهترین بازیگر نقش دوم و جوایز منتقدان فیلم نیویورک، آکادمی فیلم انگلستان و گلدن گلوب را از آن خود کرد.
لهجۀ کشدار اوکلاهمایی جانسون، مهارتش در اسبدوانی و نام کاملاً امریکاییاش، او را میان بازیگران دورۀ خود متمایز کرده بود. جانسون چنان جلوی دوربین ظاهر میشد که تماشاگر به سختی میتوانست باور کند نقش خودش را بازی نمیکند. در چهار فیلم فورد، تصویر وسترنرهای جوانی را به تصویر کشید که همواره پای در رکاب اسب، هرلحظه آمادۀ خندیدن و بالاتر از آن، مشتاق مبارزه هستند. اصالت جانسون بهسرعت مورد توجه قرار گرفت و تبدیل به شخصیتی نمادین شد، که اغلب تصویرگر گذشتهها و ایفاگر نقشهای دوم در برخی از مشهورترین وسترنهای دهههای گذشته بود؛ از جمله شین[۴]، این گروه خشن[۵] و جونیور بانر[۶]. اسکاری که به خاطر ایفای نقش «سام» در آخرین نمایش فیلم دریافت کرد، جایزۀ قدردانی از شخصیت او به عنوان یک قهرمان آمریکایی بود، البته نه از نظر تاریخی، بلکه از نظر سینمایی. جانسون در شش فیلم برجسته کنار وین به ایفای نقش پرداخت و اغلب در زیر چتر شهرت او قرار گرفت. هردو قادر بودند پرسونایشان را با تفاوتهایی جزیی، که تماشاگران عادی به زحمت آنها را تشخیص میدادند، به نمایش بگذارند. جانسون وقتی در دهه ۱۹۶۰م و در سایۀ وین و تصویر محبوب وسترنهای او، به اوج دوران بازیگری خود رسید، بازی در یک رشته نقشهایی را پذیرفت که به رغم چهرۀ تثبیتشدهاش، نتوانستند موفقیتی برای او حاصل کنند. پرسونای او، زمانی که پا به سن گذاشت، به جای آن که همراه با احساسی نوستالژیک در فیلمها تصویر شود، به طور فزایندهای به شکلی طعنهآمیز به کار گرفته شد. حتی ساموئل پکینپا، که او را در نقش یکی از «برادران گورچ[۷]» در این گروه خشن به خدمت گرفته بود، در گریز[۸] نقش یک سرمایهدار خبیث را مقابل استيو مککویین به او سپرد.
گزیدۀ آثار سینمایی
- منطقۀ تبهکاران (تیم ولان[۹]- 1946)
- سه پدرخوانده (جان فورد- 1948)
- جو یانگ نیرومند (ارنست شودساک[۱۰]- 1949)
- دختری با روبان زرد (جان فورد- 1949)
- کاروانسالار (جان فورد- 1950)
- ریو گرانده (جان فورد- 1950)
- شین (جورج استیونز- 1953)
- شورش در شهر (آلفرد ورکر[۱۱]- 1956)
- سربازهای یک چشم (مارلون براندو- 1960)
- خزان شاین (جان فورد- 1964)
- سرگرد دندی (ساموئل پکینپا- 1965)
- این گروه خشن (ساموئل پکینپا- 1969)
- آخرین نمایش فیلم (پیتر باگدانوویچ- 1971)
- جونیور بانر (ساموئل پکینپا- 1972)
- گریز (ساموئل پکینپا- 1972)
- دزدان قطار (برت کندی[۱۲]- 1973)
- شوگرلند اکسپرس (استیون اسپیلبرگ- 1974)
- تحمل سختیها (ریچارد بروکس[۱۳]- 1975)
- هجوم زنبورهای عسل (اروین آلن- 1978)
- قهرمانان (جان اروین- 1983)
- چری ۲۰۰۰ (استیو د جارنات[۱۴]- 1988)
- قهرمانان من همیشه کابویها بودهاند (استوارت رزنبرگ[۱۵]- 1991)
- فرشتگان در زمین بیسبال (ویلیام دیر[۱۶]- 1994)
- ستارۀ شب (رابرت هرلینگ[۱۷]- 1996)