بوش (پسر)، جورج (۱۹۴۶)
بوش (پسر)، جورج (۱۹۴۶)(Bush, George)
چهلوسومین رئیسجمهور ایالات متحدۀ امریکا از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸. فرزند جورج بوش، رئیسجمهور اسبق، و از ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۰۰ فرماندار جمهوریخواه ایالت تگزاس بود. پس از شکست اَلگور[۱]، نامزد حزب دموکرات، در رقابتی مناقشهبرانگیز و با احراز درصد کمتری از آرا (۴۸.۱ درصد) نسبت به رقیب دموکرات خود (۴۸.۳ درصد) به ریاست جمهوری انتخاب، و این مقام ۳۶ روز بعد از انتخابات و درپی حکم دیوان عالی ایالات متحده، که اعضای آن با اختلاف اندکی به نفع بوش رأی دادند، به او تفویض شد. بوش که در عرصۀ امور خارجی بیتجربه بود، در دولتش از پشتیبانی دیک چنی[۲]، وزیر دفاع پدرش و معاون او در مقام ریاست جمهوری، و کالین پاوئل[۳]، رئیس پیشین نیروهای مسلح، بهره برد. بوش خود را محافظهکاری دلرحم معرفی کرده است که ارزشهای سنتّی جمهوریخواهان را، مانند حمایت از کاهش مالیاتها، ایجاد دولتی کوچک ولی کارآمد، ارتشی نیرومند و ارزشهای خانوادگی مسیحی، با توجه بیشتر به محرومان، ازجمله قائلبودن نقش بیشتری برای کلیساها و بنیادهای خیریه در زمینۀ کمک به تهیدستان، درهم آمیخته است. ازجمله نخستین اقدامات بوش در مقام ریاست جمهور پایاندادن به کمکهای دولت فدرال به مؤسسات بینالمللی مُبلّغ یا هوادار سقط جنین، و پیشنهاد تشکیل ادارۀ اقدامات اعتقادی کاخ سفید[۴] برای توزیع میلیاردها دلار طی دَه سال بین گروههای مذهبی برای فعالیتهای خیرخواهانه و اجتماعی بود. اما نحوۀ پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری، برمبنای برتری اندک آرای شمارششدۀ او در ایالت فلوریدا، ایالتی که برادر جوانترش، جب بوش[۵]، فرماندار آن بود، قدرت حکمرانی او را تضعیف کرد. او چهارمین رئیسجمهور ایالات متحد است که، بهرغم کمتر بودن آرائش، براساس قاعدۀ کالج انتخاباتی[۶] به پیروزی دست یافت و، پس از جان کوئینْسی آدامز[۷]، دومین پسر یک رئیسجمهور است که به ریاست جمهوری رسیده است. در میان همۀ رؤسای جمهور ایالات متحده، از زمان وودرو ویلسون[۸] در ۱۹۱۲ به بعد، او کوتاهترین تجربه را در خدمات عمومی داشته است. بوش بزرگترین فرزند در میان شش فرزند خانوادۀ پدریاش است. او در نیوهیون[۹]، در ایالت کنتیکت[۱۰]، متولد شد، اما در میدلند[۱۱] و هیوستون[۱۲] تگزاس پرورش یافت. مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه ییل[۱۳] و مدرک کارشناسی ارشدِ رشتۀ مدیریت بازرگانی را، در ۱۹۷۵، از مدرسۀ بازرگانی هاروارد[۱۴]گرفت. در ۱۹۷۷، به تگزاس بازگشت تا یک شرکت اکتشاف نفت و گاز تشکیل دهد، ولی سقوط قیمتهای نفت در اوایل دهۀ ۱۹۸۰ تلاش او را ناکام گذاشت. بوش، که پیشتر گرفتار مصرف الکل و مواد مخدّر سبک بود، پس از ازدواج در ۱۹۷۷، آنها را کنار گذاشت. در ۱۹۸۷، بهمنظور کمک به مبارزات انتخاباتی پدرش برای احراز مقام ریاست جمهوری به واشینگتن رفت. در ۱۹۸۹، بوش و گروهی از شرکا امتیاز تأسیس تیم بیسبال تگزاس رینجرز[۱۵] را خریدند و سپس زمین بازی جدید این تیم را به نام بالپارک[۱۶] در آرلینگتون[۱۷] تگزاس احداث کردند. او که در مقام سهامدار و مدیر کل تیم تگزاس رینجرز فعالیت داشت، سرانجام در ۱۹۹۸ سرمایهگذاری ۰.۶میلیون دلاری خود را به ۱۵میلیون دلار فروخت. بوش در ۱۹۷۸ خود را نامزد عضویت در کنگره کرد اما موفقیتی بهدست نیاورد. با این حال در ۱۹۹۴ ناباورانه آن ریچاردز[۱۸]، فرماندار دموکرات و محبوب ایالت تگزاس، را شکست داد و در مقام دومین فرماندار جمهوریخواه از دورۀ بازسازی زمام امور این ایالت را بهدست گرفت. در دورۀ فرمانداری، با مجلس ایالتی که تحت کنترل دموکراتها بود برای اجرای اصلاحات آموزشی همکاری کرد و در ۱۹۹۸ با کسب دوسوم آرا بار دیگر به این سمت برگزیده شد. بوش در تلاش برای دستیابی به مقام ریاست جمهوری از ارتباطات سیاسی پدرش و توانایی او برای گردآوری ۹۶میلیون دلار بودجۀ مبارزاتی تا ژوئیۀ ۲۰۰۰ بهره برد. بوش در ژانویه ۲۰۰۱ به مقام ریاست جمهوری امریکا رسید. نخستین بحران دورۀ ریاست جمهوری او واقعه ۱۱ سپتامبر و انفجار برجهای دو قلو در نیویورک بود. دولت امریکا سازمان القاعده و رهبر آن بن لادن را مسئول این انفجار دانست. از اینرو از دولت طالبان در افغانستان که به القاعده پناه داده بود خواست بن لادن را تحویل دهد. با امتناع طالبان، امریکا با تصویب سازمان ملل متحد به افغانستان حمله کرد و دولت طالبان را سرنگون کرد. به دنبال آن در ۲۰۰۳ با حمله به عراق و اشغال آن، صدام حسین سرنگون شد. واقعه ۱۱ سپتامبر و مسئله افغانستان و عراق بر سراسر دو دوره ریاست جمهوری جورج بوش سایه افکند. او با اینکه در انتخابات ۲۰۰۴ بر رقیب دموکراتش پیروز شد و بار دیگر به ریاست جمهوری رسید، ولی شکست و ناکامی در اشغال عراق از محبوبیت او و حزبش بسیار کاست. حمله نظامی امریکا به عراق را مهمترین اشتباه دوران ریاست جمهوری او دانستهاند. وی در سراسر جهان بهعنوان فردی جنگافروز چهرهای نامطلوب یافت و سیاستهای تجاوزگرایانۀ امریکا در دورۀ زمامداری او و زیر پا نهادن موازین حقوق بشر در سرزمینهای تحت اشغال و زندانهای ابوغُرَیب و گوانتانامو و بیاعتنایی به اعتراضهای مردمی در سرتاسر جهان، صلاحیت و موقعیت جهانی امریکا را بهشدّت در انظار جهانیان پایین آورد.