بکتاشیه
بَکْتاشیه
فرقهای از صوفیه، منسوب به سید محمد رضوی حاجی بکتاش ولی. عقاید این فرقه نشأتگرفته از خراسان بود و در آسیای صغیر تا انقراض دولت عثمانی رواج داشت. سید محمد در باطن شیعه بود و به مریدان خاص خود درس شیعهگری میداد، اما به تسنن تظاهر میکرد. بکتاش در لغت بهمعنی برادر بزرگ است و این لقبی است که سلطان عثمانی به محمد رضوی داده بود و همین لقب به جای نام طریقتی سید محمد، نام آن سلسله شد. مبانی و اصول عقاید بکتاشیه در قرن ۱۱ق به دست بالیم سلطان، معروف به پیر ثانی، مدوّن شد و این طریقه به تشکیلات نظامی ینیچری (سفیدرو، لقب سربازان ترک سلجوقی) راه یافت. بکتاشیان در سرزمین عثمانی تکیهها و خانقاههای بسیاری داشتند و مشایخ بکتاشی با نسبتدادن کراماتی به خود نزد عامه و سلاطین محترم شمرده میشدند. مقارن ظهور شاهاسماعیل اول، پالینبابا تشکیلات وسیعی به این سلسله داد. با انحلال تشکیلات ینیچری به دست سلطان محمود عثمانی دوم و ویرانشدن برخی تکایا و خانقاههای بکتاشی، این فرقه روبه زوال نهاد. پس از فوت محمد رضوی (۷۳۸ق) بکتاشیه بر مزار وی در قریۀ بکتاش (نزدیک قیصریه) مرقدی ساختند و به نیایش پرداختند. اگرچه آنان در احیای تشکیلات خود کوشیدند، اما در ۱۹۲۵ مانند دیگر فرق صوفیه، بکتاشیگری نیز ممنوع و از فعالیت رسمی و علنی آنان برای همیشه در ترکیه جلوگیری شد. افراد این سلسله جمعیت سرّی بودند و به برادران طریقت خود لقب اخی میدادند. آداب این سلسله با سلسله خاکسار و فرقه فتیان یا جوانمردان مشابهت زیاد دارد. بکتاشیان به محبت علی (ع) و سوگواری در محرم تأکید میکنند و امامان اثناعشری، بهویژه امام جعفر صادق (ع)، را میستایند، آنان زیارت قبور ائمه (ع) را جایگزین عبادات ضروری میکنند. افراد خاصّ این سلسله به رهبانیت معتقدند. صوفیان مجرد این سلسله حلقهای در گوش خود میآویزند. اما نماز، روزه، حج و زکات بهجا نمیآورند. بکتاشیان به تأثیر از مسیحیان معتقد به تثلیث الله، محمد (ص) و علی (ع) هستند و مانند آنان عشای ربّانی بهجای میآورند، بر سر سفرۀ خود شراب و نان و پنیر میگذارند، زنانشان بیحجاباند و نزد شیخ خود که «بابا» خوانده میشود اعتراف و طلب آمرزش میکنند و پیر طریقت گناهان را میبخشد. مقام بابا در گذشته انتخابی بوده و اینک ارثی است. آنان مانند مانویت به تناسخ اعتقاد راسخ دارند. بکتاشیه معتقد به اسرار عدد و حروفاند بهویژه برای عدد چهار اهمیت خاصی قائلند و از این نظر به حروفیه نزدیکاند. عبای سفید، که آن را سکه مینامند، کلاه سیاهِ دوازده ترک (به نشانۀ دوازده امام)، عمامۀ سبز (مخصوص شیخ بکتاشی) و گردنبندی از سنگ، که محاذی سینه قرار دارد و آن را سنگ تسلیم مینامند، مهمترین بخش از جامۀ بکتاشیان است. بابای این سلسله هنگام راهرفتن یک تبرزین دودم و یک عصا همراه خود دارد. فداییان بکتاشیه را ابدال نامند. بقایای بکتاشیه در آلبانی و قاهره باقی است. بکتاشیهای مقیم آلبانی در ماه رمضان فقط سه روز، روزه میگیرند. آنان هرگز به قرآن سوگند نمیخورند. در تکیههای بکتاشیه کتب «جاویدان کبیر» فضلالله و «عاشقنامه» فرشته اوغلو را تدریس میکنند. اخلاق از نظر بکتاشیه در این جمله خلاصه میشود: «دستت را بیآزار، زبانت را رازدار و کمرت را استوار نگهدار».