تبادر
تبادُر
در اصول فقه، به اوّلین معنایی که در رویارویی با الفاظ به ذهن شنونده خطور میکند معنای متبادر، و به خود این پدیده، تبادر گویند. اصولیان یکی از راههای تشخیص حقیقت از مجاز را تبادر برشمردهاند؛ یعنی پیشیگرفتن به ذهن [= تبادر]. اگر بدون قرینه باشد علامت حقیقت است و نشانۀ آن است که این لفظ برچنین معنایی وضع شده است. مبنای اعتبار تبادر این است که دلالت لفظ بر معنا از سه حال خارج نیست: ۱. یا به دلیل مناسبت ذاتی بین لفظ و معناست که در بحث وضع، بطلان آن اثبات گردیده است، ۲. یا به علّت قرینۀ حالی یا گفتاری است. با توجّه به اینکه تبادری علامت حقیقت است که بدون قرینه از یک لفظ، معنایی به ذهن سبقت گیرد، طبعاً این فرض از بحث خارج است، ۳. و یا علاقه وضعیه. طبعاً پیشیگرفتن یک معنا از یک لفظ باید تنها ناشی از این باشد که آن لفظ بر این معنا وضع شده است.