تخیل
تخیّل (imagination)
روند آگاهانۀ پدید آمدن ایدهها یا تصاویر اشیا، رویدادها، رابطهها، ویژگیها، یا فرآیندها در ذهن. تخیل، ادراک[۱] (ادغام آگاهانۀ دریافتهای حسی از اشیا و رویدادهای بیرونی) و حافظه[۲] (یادآوری ذهنی تجارب گذشته) در اصل فرآیندهای روانی مشابهیاند. این موضوع بهویژه هنگامی صادق است که محتوا[۳]ی آنها تصاویر حسی باشد. روانشناسان گاه بین تخیل منفعل[۴] (بازساختی/ بازتولیدی[۵]) و تخیل فعال[۶] (سازنده یا خلاق) تمایز قائلاند. در تخیل انفعالی تصاویر ذهنی که در اصل با حواس درک شدهاند، فراخوانده میشوند و در تخیل فعال، ذهن تصاویر ذهنی رخدادها یا اشیائی را ایجاد میکند که یا با واقعیات گذشته و حال ارتباطی ضعیف دارند یا اصلاً ارتباطی ندارند. در گذشته، اصطلاح تخیل را شامل فرآیندهای یادآوری (حافظه) و نیز خلق تصاویر ذهنی (تخیل) میدانستند. در تعریف دقیقتر، تخیل شامل حافظه نیست چرا که با تخیل چیزی جدید در ذهن شکل میگیرد اما به کمک حافظه صرفاً چیزی قدیمی، که پیشتر در ذهن یا عالم واقع وجود داشته است، به یاد آورده میشود. هنگامیکه ادراک خیالی و واقعی همزمان صورت گیرند، ممکن است ادراک خیالی با ادراک واقعی درآمیخته یا حتی با یکدیگر اشتباه شوند. نمونۀ عینی چنین پدیدهای جابهجاییِ حسی[۷] است؛ به این معنا که تحریک یک حس، ادراکی ایجاد میکند که در حالت عادی با تحریک حسی دیگر حاصل میشود. مثلاً وقتیکه صدایی بلند به صورت نوری کورکننده درک میشود، یا برعکس. رویدادها و اشیایی که ظاهراً با حواس ادراک ولی در رؤیا دیده میشوند، نمونۀ افعال تخیلیاند که نه اثباتپذیرند و نه تکرارپذیر. در تمام این رخدادهای روانی، تخیل نقش ادراک را برعهده میگیرد. بارزترین نمونۀ این نوع آشفتگیها (گمگشتگی)[۸]، توهماتی است که مبتلایان به اختلالات روانی شدید، مانند اسکیزوفرنی[۹]، به آن دچار میشوند. گاهی ممکن است کسی ادراکی واقعی را تخیلی بپندارد؛ این اتفاق نادر را میتوان در شرایط آزمایشگاهی ایجاد کرد، همچون تحقیق معروفی که در آن از اشخاص خواسته میشود صحنه یا شیئی را روی پردهای تصور کنند که البته این تصویر قبلاً بدون اطلاع آنان، به شکلی بسیار نامحسوس، روی پرده منعکس شده است. آزمودنیها، تقریباً بدون استثنا، تصور میکنند که تصویر تابانده شده محصول تخیل خود آنهاست، حتی اگر آن تصویر کاملاً مطابق با تصویر تخیلیشان نباشد.