ترانه
تَرانه
(برگرفته از ریشۀ اوستایی تورونه Tauruna) در لغت بهمعنای خُرد، تَر و تازه و جوان خوشصورت، و در اصطلاح سرودۀ کوتاهی که به بلندی و کوتاهی مصراعهای آن چندان توجهی نشود و با یکی از الحان موسیقی هماهنگ باشد. خاستگاه و منشأ ترانهها به درستی روشن نیست، و اهمیت آنها بیشتر به جهت خاستگاه ملّی و مردمی آنهاست. ترانه با مضمونها و عناصری گاه مشترک از دیرباز در میان اقوام و ملل گوناگون وجود داشته و پیشینۀ اغلب ترانههای کهن به دورۀ پیش از ادبیات مکتوب بازمیگردد. ترانهها بازماندۀ مراسم و آیینهای جوامع اولیه در مناسبتهای مختلف است که با موسیقی خوانده میشده و اوزان ضربی آنها نشاندهندۀ پیوندشان با موسیقی بوده است. ترانهها آثاری زنده و پویا هستند که در حافظۀ تودۀ مردم باقی مانده و همچون گنجینهای حفظ شده است. منشأ نخستین ترانههای فارسی را باید در شعر فارسیِ قرون پیش از اسلام جستوجو کرد. بیشتر محققان و ایرانشناسان ترانههای فارسی را از بقایای شعر هجایی ایرانِ عهد ساسانی دانستهاند که به فَهلویات شهرت داشته است. ترانه را در ادبیات فارسی، تصنیف، دوبیتی، رباعی و شعر ملی نیز خواندهاند. به شعرهای محلی دورۀ ساسانی نیز که در شهرها و روستاها میخواندند، ترانه و ترانگ میگفتند. واقعگرایی، سادگی و بیپیرایگی، بیان رخدادها و پدیدههای تاریخی، اسطورهگرایی، خیالپردازی، روح جمعی و جدال با طبیعت و ستم از عناصر و خصلتهای دخیل در ترانههاست. ترانهها جز در افسانههای منظوم معمولاً کوتاهاند و زبان محاوره دارند و بهسبب توجه عامۀ مردم بدانها همواره در تقابل با ادب رسمی (شعر) بوده است. وزن ترانهها بسیار متنوع و در این زمینه بین محققان اختلاف است؛ برخی وزن ترانهها را عروضی، بعضی دیگر هجایی و گروهی نیز نیمهعروضی و نیمههجایی دانستهاند. ترانهها را میتوان به انواع گوناگون ازجمله ترانههای کودکان، بازی و سرگرمی، عاشقانهها، پیشه و کار، سوگ و سوگواری، جشنها و سرورها، تختحوضیها و ترانههای سیاسی، اجتماعی، انتقادی، طنز، تاریخی و اساطیری تقسیم کرد. فکر گردآوری ترانههای ایرانی از قرن ۱۸ به بعد در اروپا شکل گرفت و در دورۀ مشروطیت در ایران استفاده از وزن و شکل ترانهها پدید آمد. صادق هدایت از نخستین کسانی بود که به جمعآوری ترانهها همت گماشت. در میان شاعران، علیاکبر دهخدا و نسیم شمال ازجمله کسانی بودند که شکل و وزن ترانهها را با مایههایی از طنز و هجو برای مضمونهای سیاسی، اجتماعی و انتقادی بهکار بردند. سپس، احمد شاملو زبان و وزن ترانهها را با مضامینی جز هجو و هزل بهکار گرفت. ترانه در هریک از مناطق مختلف ایران به نامی خوانده و با لهجۀ خاص آن منطقه گفته میشود. ترانه میتواند مذهبی مانند مزمور، موتت، یا کانتات و یا غیرمذهبی همچون ترانۀ محلی یا بالاد، باشد. ترانه عمیقاً با رسانهها و اقتصاد بازار پیوند خورده و بههمین سبب گونهای از موسیقی مردمپسند است. اینگونه، بهمنزلۀ گونهای مستقل از تصنیف، به شاخههای گوناگون تقسیم شد و دورههای تحول متعددی را پشت سر گذاشت. ترانههای مردمپسند، بسته به خاستگاههای گوناگونی که دارند، به سه شاخه تقسیم میشوند: نخست، شاخهای که در سنت مطربی ریشه دارد و در کافهها اجرا میشود. ترانههای کافهای و نیز ترانههای کوچهبازاری، که متأثر از موسیقی عربی است، به این شاخه تعلق دارند؛ دوم، شاخهای که مستقیماً از تصنیفهای کلاسیک سرچشمه میگیرد و علیرغم استفاده از سازها و ارکستر غربی بسیار به نظام موسیقی ایرانی وفادار است. برخی از آهنگسازان شاخص این نوع ترانه عبارتاند از مجید وفادار، مهدی خالدی، علی تجویدی، پرویز یاحقی، همایون خرم، بزرگ لشگری؛ برخی از ترانهسرایان این گروه نیز عبارتاند از اسماعیل نواب صفا، بیژن ترقی، معینی کرمانشاهی. در روند تکاملی این شاخه از ترانه، بازگشت به سازهای ایرانی و نیز عربی، مردمپسندشدن آن را در دهۀ آخر دورۀ پهلوی در پی داشت. شاخۀ سوم، متأثر از موسیقی غربی، بهویژه موسیقیهای رقص همچون تانگو، پاسودبل، والس و جز آن است. ترانهسرایانی چون پرویز خطیبی، با گذاشتن شعر بر روی ملودیهای اروپایی، در ابتدا محصول نهایی را با نام «موسیقی نشاطانگیز» به بازار عرضه میکردند. پس از بهرام سیر، که از نخستین نمایندگان این شاخه از ترانه است، مثلث عطاءالله خرم، آهنگساز؛ پرویز وکیلی، ترانهسرا؛ و ویگن، خواننده؛ مهمترین آثار این نوع را در زمان خود ساختند. ترانه، متأثر از غرب، در سیر تحولی خود، در دهۀ ۱۳۵۰ش، در زمینۀ تنظیم ملودی برای ارکستر به پختگی چشمگیری رسید و در عرصۀ ترانهسرایی (شعر ترانه) نیز با تحول بسیار همراه بود. شهیار قنبری و اردلان سرفراز از ترانهسرایان این دوره، واروژان و اسفندیار منفردزاده از تنظیمکنندگان این مقطع زمانی بودند. ترانۀ ایرانی در سیر تحول خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی در خارج از کشور به انحطاط گرایید، بهویژه در امریکا که ترانۀ لوسآنجلسی ظهور کرد. در داخل ایران نیز از دهۀ ۱۳۷۰ سنت ترانهسازی بار دیگر احیا شد.