ترنجبین
تَرَنْجَبین
مادهای شهدمانند که از برگها و ساقههای گونههایی از خارشتر[۱] (الجاج یا عاقول عربی) متعلق به تیرۀ پروانهآسایان[۲] تراوش میشود. واژۀ ترنجبین از دو بخش «تر» (= ترو تازه) و «انجبین» (معرّب انگبین به معنای شهد و عسل) تشکیل شده است. ظاهراً وجه تسمیۀ گیاه خارشتر هم بهعلت علاقۀ چهارپایان مخصوصاً شتر به خوردن گیاهانی است که این شهد را تولید میکنند. در منابع غیراسلامی تا قبل از قرن ۱۶ که یک سیاح طبیعیدان فرانسوی این ماده را شناسایی کرد اثری از ترنجبین و خواص آن نمیبینیم، اما رازی، از قول ابوجریج راهب (احتمالاً در قرن ۲ق)، خواصی برای این ماده ذکر کرده است، پس شناخت این ماده به زمان حکیمان مسلمان یا غیرمسلمان سرزمینهای اسلامی مربوط است. اما درستترین توصیف این ماده مربوط است به ابوحنیفۀ دینوری، دانشمند ایرانیِ قرن ۳ق و گیاهشناس جزیرةالعرب، که برای اولینبار تشخیص داده بود که ترنجبین از تراوشات خود گیاه خارشتر است. در گویشها و زبانهای گوناگون ایرانیان گیاه خارشتر به اسامی علفشتر، شترخار، اشترخار، مَخْ، تَنْدَن/تَنْوَن/تینْدَن، زَزْ، خَروش، کَنْدَر/کَنْدرا/کَنْدیرا، یانْتاق و غیره نامیده میشود. برای مادۀ ترنجبین از قدیمالایام خواصی قائل بودهاند. حکمای اسلامی و ایرانی، این ماده را معتدل، لطیف و ملَیّن دانسته لذا آن را برای تب حادّ همراه با یبوست مزاج سودمند دانستهاند. همچنین این ماده را برای صُداع (= سردرد)، سرفه، قولنج، قی و امراض دیگر تجویز کردهاند.