تعریض
تَعریض
(در لغت به معنی گوشهزدن) در اصطلاح بیان، آوردن سخنی که بهظاهر معنای دیگری دارد، اما مقصود گوینده چیزی دیگر است: نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند/نه هرکه آینه سازد سکندری داند/نه هرکه طَرفِ کُلَه کج نهاد و تند نشست/کلاهداری و آیین سَروَری داند.../هزار نکتۀ باریکتر ز مو اینجاست/نه هرکه سر بتراشد قلندری داند (حافظ). غالباً تعریض کنایهای است که در نکوهش، ریشخند یا اندرز بهکار میرود و در زبان محاوره نیز کاربرد دارد. مثلاً، به کسی که از تحمل سختیها میهراسد میگوییم: مرد باید که در کشاکش دهر/سنگ زیرین آسیا باشد (سعدی) تعریض گونهای از کنایه است.