تماشا
تماشا
همۀ خردهنمایشهای شادیآور و عامیانۀ ایران با عنوان عمومی «تماشا» شناخته میشد. واژۀ تماشا در اصل واژهای ترکی و به مفهوم «قدم زدن و نگریستن» بود که در میان مردم مفاهیمی چون تفریح و سرگرمی، دیدن هر چیز دیدنی و مهمتر از آن، «دیدن هر بازی تفریحی شادیآور» به خود گرفت. مبنای همۀ گونههای تماشا، اجراهایی تکنفره بود و گسترۀ نامحدودی از «بازیهای مسخرگان، رقص و آواز هجوآلود مطربان دورهگرد، معرکه، بازیهای دلقکان، به دست آوردن جانورانی چون خرس و گرگ و میمون، بندبازی و شعبده» را شامل میشد. مردم اجراکنندگان تماشا را «لوطی» (جوانمرد زیرک) میخواندند و به محل اجرا، که معمولاً میدان یا گذری بیسقف بود، تماشاگاه میگفتند. به نوشتۀ دانشنامۀ بریتانیکا، تماشا به حدود ۱۰۰۰ سال پیش بازمیگردد، اما «از سادگی تقلید و تکرار طبیعت که در آن حضور دارد، مسلم میشود که از آن بسیار قدیمیتر است». کهنترین سندی که از تماشا در دست داریم مربوط به قرن ۷ق است. در گلستان سعدی آمده است: «چنانکه رسم عروسی بود، تماشا بود». کولیها مهمترین عامل ایجاد و انتشار تماشا در ایران بودند و سرچشمۀ بسیاری از شیوههای تماشا به ایشان بازمیگردد. شاید منشأ واژۀ لوطی نیز به ایشان برسد و شاید هم به دلیل بیچیزی، ایشان را لوتی (عریان و لخت) مینامیدند. در دورههای دیگر، واژههای مهمی چون تماشاگر، تماشاکن و تماشاچی (همه به مفهوم بینندۀ تماشا و سپس نمایش) و سرانجام تماشاگاه و تماشاخانه (هر دو به مفهوم جای ثابت اجرای نمایش) از ترکیب این واژۀ کهن ساخته شد. مایل بکتاش بر آن است که واژۀ تماشاخانه که نخستینبار برای تالار نمایش مدرسۀ دارالفنون بهکار رفت از اصطلاحات رایج ترکی عثمانی آن زمان و به مفهوم تئاتر بوده است. از سویی این نظر میتواند درست باشد زیرا «تماشا» در اصل واژهای ترکی بوده و امپراتوری عثمانی نیز تنها سرزمین اسلامی بود که در آن زمان به شکل رسمی از نمایش و گسترش آن حمایت میکرد و البته الگوی ایران اسلامی برای نمایش بود. از سوی دیگر، به سبب آنکه این واژه زمان زیادی در زبان فارسی زندگی کرده و مفهوم آن دگرگون شده و با توجه به خرده نمایشهای تماشا در ایران، میتوان این واژه و ترکیبات آن را فارسی دانست. اگر از تکیه دولت، که تماشاخانهای سنتی/مذهبی بود، و تماشاخانۀ مدرن دارالفنون، که کمابیش خصوصی بود، بگذریم، نخستین تماشاخانههای رسمی ایران در اواسط دورۀ احمدشاه بنا شدند و به سرعت گسترش یافتند.