تیمور گورکان
تیمورِ گورْکان (کَش ۷۳۶ـ اُتْرار ۸۰۷ ق)
تیمور گورکان | |
---|---|
زادروز |
کش ۷۳۶ق |
درگذشت | اترار ۸۰۷ق |
شغل و تخصص اصلی | دولتمرد |
لقب | گورکان - امیرتیمور - تیمورلنگ |
آثار | تزوکات؛ ملفوظات |
گروه مقاله | تاریخ جهان |
خویشاوندان سرشناس | امیرطراغای (پدر) |
مشهور به امیرتیمور و تیمورلنگ، بنیانگذار دولت تیموریان یا گورکانیان. پدرش امیرطُراغای از بزرگان قبیلۀ برلاس و از جانب مادر از خاندان چنگیزخان بود. در ۷۶۱ق، تغلق تیمور، پادشاه مغولستان، ماوراءالنهر را بهتصرف درآورد و امیرتیمور در آن سال به خدمت وی درآمد. گویند در همان سالها در جنگی که به خواست والی سیستان در آن ولایت با دشمنان امیر کرد، پایش زخمی و لنگ شد و از اینرو، به تیمور لنگ آوازه یافت. امیرتیمور رفتهرفته نفوذ و قدرت یافت و با پشتیبانی بزرگان طایفۀ برلاس و برادرزنش امیرحسین بر ماوراءالنهر و ترکستان استیلا یافتند. تیمور چون خواهر امیرحسین را به زنی گرفت، لقب گورکان (داماد) یافت. وی سرانجام امیرحسین را مغلوب و مقتول کرد و در ۷۷۱ق حاکم فرارود شد و سمرقند را به عنوان پایتخت خویش برگزید. تیمور در سالهای بعد طی سه جنگ، سرزمین وسیعی از چین تا مدیترانه را فتح کرد. نخستین جنگ برای استقرار حکومتش در ماوراءالنهر، جنگ دیگر برای جلوگیری از یورش مغولان و جنگ سوم برای چپاول و دستیابی به کشورهای پررونق آسیا، چون ایران، هند، آناتولی و قفقاز بود. وی پس از آنکه خجند و خوارزم را گشود، به شرق ایران یورش برد (۷۸۲ق) و در چهار سال بعد در نیشابور بر سپاهیان ملک غیاثالدین کرت چیره شد، اسفراین و سیستان را چپاول کرد و مازندران و ری و سلطانیه را گرفت (۷۸۶ق). از ۷۸۷ تا ۷۹۰ق، آذربایجان، گرجستان، شروان و ارمنستان تا ارزنجان را بهتصرف درآورد و اصفهان را غارت کرد و سپس به شیراز تاخت و آنجا را گرفت (۷۹۰ق). سپس برای فرونشاندن شورش سمرقند، به آنجا بازگشت اما در ۷۹۴ق، آمادۀ دومین یورش به ایران شد که به یورش پنجساله معروف است (۷۹۴ـ۷۹۹ق). او نخست به مازندران، قلمرو دودمان مرعشیان، حمله کرد و پس از غلبهیافتن بر آنجا، به شوشتر رفت. سپس درپی شاه منصور مظفری، راهی شیراز شد و در جنگی سخت در نزدیکی شیراز حکومت آل مظفر را برانداخت و حکومت فارس را به فرزندش عمر شیخ سپرد. در ۷۹۵ق، سپاهش را به عراق فرستاد و بغداد و دژ تکریت و واسط و بصره را تصرف کرد و درپی آن در ۷۹۶ق، برای فتح ارمنستان و گرجستان به آن نواحی رفت و از آنجا به دشت قبچاق تاخت و در خاک روسیه نیز پیش رفت و مسکو را فتح کرد (۷۹۸ق). امیرتیمور سال بعد به سمرقند بازگشت، اما دیری نپایید که برای فتح هند راهی شد (۸۰۱ق). در این یورش چندین هزار هندو به قتل رسیدند و سرانجام دهلی به تصرف امیرتیمور درآمد. تیمور پس از آن، بار دیگر به ایران بازگشت (۸۰۲ق) و پس از فرونشاندن شورش پسرش، میرانشاه، به آسیای صغیر لشکر کشید و سیواس و حلب و ملطیه و سپس دمشق را بهدست گرفت (۸۰۳ق). پس از فتح شام، به عراق بازگشت و در ۲۷ ذیقعدۀ ۸۰۳ق شهر بغداد را تصرف کرد و آنجا را ویران و فرمان کشتار مردم را صادر کرد. درپی آن، برای گذراندن زمستان، به قراباغ رفت و آمادۀ جنگ با بایزید اول (ایلدرم) عثمانی شد. در جنگی که در ۸۰۴ق میان او و بایزید در نزدیکی آنقره (آنکارای کنونی) درگرفت، بایزید شکست خورد و تا روزی که درگذشت در اسارت تیمور بود. تیمور پس از آنکه آناتولی را ضمیمۀ قلمرو خویش کرد، تا کرانههای مدیترانه پیش رفت و ملک ناصر بن برقوق، از ممالیک برجی مصر، به ناچار به نام او خطبه خواند و سکه زد. چندی نیز به سرکوبی شورش مازندران سرگرم بود و پس از آن به سمرقند بازگشت (محرم ۸۰۷ق). در اواخر پاییز ۸۰۷ق، با سپاهی بزرگ آماده سفر جنگی به چین شد. زمستان را در اَُترار سپری کرد اما در همانجا درگذشت و در سمرقند به خاک سپرده شد. تیمور سرداری توانا و جنگاوری لایق و بیرحم و تندخوی بود. به کوچکترین بهانه دست به کشتار مردم میزد و از آنان کلّهمنارها میساخت. به صوفیه ارادت میورزید و اهل علم و هنر را محترم میشمرد. لشکرکشیهایش با وحشیگری و چپاول همراه بود، اما اغلب فرمان میداد تا زمینهای کشاورزی را احیا کنند. تیمور برای توجیه جنگهای ویرانگرش، آنها را غزوه میخواند و خود را در شمار غازیان اسلام بهشمار میآورد و بقیه را کافر مینامید. ابن عربشاه او را معتقد به یاسای چنگیزی دانسته است. دو کتاب تزوکات و ملفوظات که به وی منسوباند، از افکار و باورهای او آگاهیهای جالبی بهدست میدهند.