جاهل
جاهِل
اسم فاعل از کلمۀ جهل عربی و در لغت بهمعنای نادان و در اصطلاح، مترادف با داشْمَشتی. منظور از این کلمه معمولاً مردی قلدر و زورمند در محلههای قدیمی شهری است که، با زورگیری و ارعاب، قدرت و نفوذی در محدودۀ زندگی خود بههم میزد. تا پیش از دورۀ پهلوی، جاهلان، با گفتار و کردار و فرهنگ ویژۀ خود، یار و یاور مردمان بودند و اغلب به ورزش باستانی اشتغال داشتند و از روحانی یا مرشدی تبعیت میکردند. جاهلان، با کلاهشاپو و کت و شلوار و کفش مشکی و لُنگ یا دستمال یزدی بهدست، از دورۀ پهلوی اول به این سو، به دستههای زورگیر و در برهههایی به جیرهخوارِ نظام (← جعفری، شعبان) تبدیل شدند و اخلاق و منشِ پهلوانی و لوطیگری را رها کردند. اینان نه شغلی داشتند و نه کاروباری، و روزگارِ خود را به لهو و لعب میگذراندند و گاه نیز اجیر دولت یا طبقات ذینفوذ میشدند و با تعرض به جان و مالِ مردم زمینههای اوج یا سقوطِ دوستان و دشمنان اجیرکننده را فراهم میآوردند. زبان جاهلی، فرودستترین مرتبۀ زبانِ عامیانه، زبانی آمیخته به اصطلاحات و کنایههای برآمده از پیشهها و بازیها و نمایشهایِ عامیانه است. شناختن این زبان به روشنتر شدن فرهنگِ جاهلی کمک میکند. نیز ← لوطی