جنگ
جَنگ (war)
اعمال خشونت و زور، معمولاً به نام یک دولت، بهمنظور وادارکردن دشمنی معیّن تا به خواست آن دولت گردن بنهد. هدف، سلب قدرت دشمن برای مقاومت بیشتر است، از طریق نابودی انگیزه و توانایی او برای خدمت در قشونی که برای نیل به اهدافش تشکیل شده بود. بنابراین، جنگ را میتوان ابزاری دانست برای تداوم سیاستهایی که بهشیوههای تخریب و خشونت اعمال میشود. برعکس، سیاست و دیپلماسی را میتوان تلاشهایی برای اجتناب از جنگ برشمرد. در جنگهای اواخر قرن ۲۰، غیرنظامیان ۹۰ درصد تلفات را تشکیل میدادند (در جنگ جهانی دوم، این میزان ۵۰ درصد، و در جنگ جهانی اول فقط ۵ درصد بود). بر طبق آمار مؤسسۀ بینالمللی تحقیقات صلح استکهلم[۱]، از زمان پایانیافتن جنگ سرد (۱۹۸۹)، در ۱۹۹۵ کمترین میزان جنگ بهوقوع پیوسته است. تمامی ۳۰ جنگی که در ۱۹۹۵ روی داد، جنگهای داخلی بودند که ظاهراً حاکی از تغییر الگوی جنگ میان کشورهاست که ویژگی دوران معاصر بوده است. علت بروز بیشتر این درگیریها نیز اختلافات ارضی بوده است تا بهدستگرفتن قدرت. هزینههای نظامی در ۱۹۹۷ در جهان ۸۰۰میلیارد دلار برآورد شده است. تخمین میزنند که از ۱۹۴۵ تاکنون ۱۷میلیون نفر در جنگهای جهان سوم جان خود را از دست دادهاند. روشهاي جنگ عموماً به راهبرد، طراحی و هدایت جنگ، و تاکتیک، آرایش نیروها در جنگ، تقسیم میشود.
انواع جنگها:
جنگ چریکی. درگیری سطح پایین با استفاده از نیروهای نامنظم علیه ارتش اشغالگر یا پشت جبهۀ نیروهای دشمن. از نمونههای آن مبارزۀ مائو تسهتونگ[۲] علیه چین ناسیونالیست و شورش عربی لارنس[۳] علیه ترکها است.
درگیری کمشدت. عبارت امریکایی برای توصیف دخالت آن کشور در جهان سوم، که در دهۀ ۱۹۸۰ شدت یافت، که از قاچاق مواد مخدر تا تأمین هزینه و آموزش چریکها و جنگ با سلاحهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و نیز ابزارهای نظامی را دربرمیگیرد.
جنگ داخلی. جنگ میان احزاب مخالف یا افراد قلمروهای مختلف در درون یک کشور. موارد مهم عبارتاند از جنگ داخلی امریکا[۴] (۱۸۶۱ـ۱۸۶۵)، جنگ داخلی انگلستان[۵] در قرن ۱۷، و جنگ داخلی اسپانیا[۶] (۱۹۳۶ـ۱۹۳۹).
جنگ محدود. این مفهوم که یک جنگ ممکن است هم ازنظر محدودۀ جغرافیایی و نیز میزان نیروهای بهکار گرفتهشده محدود باشد و اهداف آن در مرز نابودی دشمن متوقف میشود. جنگ کره (۱۹۵۰ـ۱۹۵۳) در این مقوله قرار میگیرد.
جنگ تمام عیار. جنگ علیه نظامیان و غیرنظامیان، با این دید که هیچ تمایزی نباید میان آنان قائل شد. جنگ داخلی اسپانیا نخستین جنگ از این دست بود که در آن بمباران هوایی، اهداف نظامی و غیرنظامی هر دو را دربرگرفت.
جنگ محض. این نگرش که هیچ محدودیتی، همچون قانون، ترحّم یا آیندهنگری نباید در اعمال قدرت وجود داشته باشد و هدف را فقط باید نابودی کامل دشمن دانست. چنین مفهومی با عقیدۀ کلاوزویتس[۷] دربارۀ جنگ بهمنزلۀ ابزار گفتوگوی سیاسی در تضاد است زیرا تلویحاً حاکی از آن است که در واقع هیچگونه قصدی برای گفتوگو وجود ندارد. گفته میشود که جنگ هستهای[۸] چنین ابعادی بهخود میگیرد و با عقیدۀ تخریب کامل دو طرف منطبق است.
درگیری مسلّحانۀ بزرگ. هر سال بیش از ۱۰۰۰ نفر در درگیریهای مسلحانه کشته میشوند. امّا بدترین درگیری در ۱۹۹۵ در چچن رخ داد که در آن حدود ۴۰هزار نفر کشته شدند. نیز ← نبرد