حاجب

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

حاجب

(در لغت به‌معنی مانع) در اصطلاح علم قافیه، کلمه‌ای که پیش از قافیه بدون تفاوت معنایی تکرار شود، مانند «سلطان» در این بیت: سلطان ملک است و در دل سلطان نور/هر روز به روی او کند سلطان سور/هرگز نرود بر او و بر سلطان زور/چشمِ بد خلق از او و از سلطان دور (مسعود سعد سلمان)، و اگر حاجب بین دو قافیه درآید لطف آن بیشتر است. مانند «داری» در این دو بیت: ای شاه زمین، بر آسمان داری تخت/ سست است عدو تا تو کمان داری سخت/حمله سبک آری و گران داری رخت/پیری تو به تدبیر و جوان داری بخت (امیر معزّی)؛ شعری که حاجب داشته باشد محجوب گویند.