حباب شیشه (کتاب)
رمانی به زبان انگلیسی، نوشتهی سیلویا پلت. این رمان که با تکیه بر حوادث زندگی شخصی پلت نوشته شده است، برای اولین بار در سال 1963 با نام مستعار ویکتوریا لوکاس[۱] در انگلستان منتشر شد. انتخاب انگلستان به عنوان محل نشر، به این دلیل بود که قوانین آمریکا، کتاب را بر ضد اصول خانواده ارزیابی میکرد و این بیش از هر چیز، به رابطهی تنفرآمیز راوی داستان با مادرش برمیگشت.
پدر پلات، استاد زیستشناسی دانشگاه بوستون[۲]، زمانی که سیلویا هشت ساله بود درگذشت. این اتفاق تاثیر شدیدی بر روی پلت- که عاشقانه پدرش را دوست داشت- گذاشت و او مجبور شد در سالهای بعدی کنار مادرش زندگی کند. رابطهی پلات با مادرش به هیچ عنوان بر دوستی و محبت متقابل استوار نبود. پس از مرگ پدر، مادر سیلویا به تندنویسی در دانشگاه بوستون مشغول شد. در رمان، مادر شخصیت اصلی یعنی استر گرینوود[۳] شغل مشابهی دارد و رابطهی این دو با یکدیگر به شدت دچار مشکل است. چنانچه نزدیکان پلت از جمله خواهرش و خواهر همسرش اذعان کردهاند، دلیل تمایل پلت برای انتشار رمان با نام مستعار نیز این بود که او نمیخواست مادرش از انتشار این رمان باخبر شود.
سیلویا در اواخر دوران تحصیل در دانشگاه اسمیت، برندهی مسابقهی سردبیری مدعو جایزهی مادموازل[۴] شد و برای یک ماه به نیویورک رفت تا در دفتر مدرن این مجله به کار مشغول شود. تماشای زندگی هیجانانگیز و باشکوهی که در دفتر نشریه در جریان بود، باعث شد تا سیلویا این دوره را شگفتانگیز و افسانهای بخواند. احتمالاً به سبب تضاد شرایط خانه با دفتر مجله بود که پس از بازگشت به خانه دچار افسردگی شدیدی شد و بعد از تلاشی ناموفق برای خودکشی، در یک آسایشگاه روانی بستری گردید. رمان حباب شیشه در واقع بازسازی همین دوران از زندگی سیلویا پلت است و داستان دختری زیبا و جذاب و باهوش را روایت میکند که علیرغم دسترسی به فرصتهای متعدد، از چنگ افسردگی رهایی ندارد. پلت در این کتاب با نگاهی تیزبین احوال درونی استر را روایت کرده و سیر سیطرهی افسردگی بر وی را به شیوهای تحسینآمیز در رمان منعکس کرده است.
پلت یک ماه پس از انتشار این رمان به زندگی خود پایان داد. این کتاب با ترجمهی گلی امامی به فارسی منتشر شده است.