حس
حس
در استعمال اسمی بهمعنای حرکت و صدای آهسته و در استعمال فعلی، عمدتاً بهمعنی ادراک توسط یکی از حواس بهکار میرود. فیلسوفان پیشین نفس را دارای دو نوع حواس میدانستند: ۱. حواس ظاهری، مشتمل بر پنج گونۀ بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، و بساوایی. امروزه با شناخت نظام عصبی، حسهایی همچون حس توازن و حرکت را بدان افزودهاند؛ ۲. حواس باطنی. مشتمل بر پنج گونه به حصر ذیل: مفهومات ادراکی نفس یا کلی است یا جزئی. جزئی یا از جنس صورت است یا معانی. در هر سه صورت، نفس دارای قوۀ نگهدارندۀ صورت ادراکی است. قوۀ مُدرِک کلیات «عقل» است و قوۀ مدرک صور جزئی «حس مشترک» و حافظ صور حس مشترک «خیال» و مدرِک معانی جزئی «واهمه» و حافظ صور آن «ذاکره». دراین میان «قوۀ متصرفه» در نفس موجب ترکیب صور و معانی است که هرگاه در اختیار عقل باشد آن را «مفکّره» نامند و هرگاه در اختیار وهم باشد بدان «متخیله» گویند.