حمام
حمّام
(یا: گرمابه) ساختمانی عمومی برای شستوشو و نظافت با معماری خاص در کشورهای اسلامی بهویژه در ایران و ترکیه. هر حمام از چهار بخشِ مجزا تشکیل میشود؛ راهرو یا پلههای ورودی، سربینه یا رختکَن، راهروِ ارتباطیِ سربینِه و گرمخانه، و گرمخانه. حمامهای سنتی را برای بهتر جریانداشتنِ آب پایینتر از سطحِ زمین میساختند. سربینه، در انتهای راهرویی دالانمانند، فضایی مدور یا چندضلعی بود با حوضی در میانه که گرداگردِ آن صُفهای ساخته بودند. بر دیوارِ بالای صُفه گنجههایی بود که مشتریان لباسهای خود را در آن مینهادند و پس از عبور از راهرویی باریک واردِ گرمخانه میشدند. در وسطِ سربینه حوضی برای وضو و پاشویۀ پایانی بود. بنای گرمخانه نیز چون سربینه طاقی گنبدیشکل داشت و از بخشهای مختلفِ خزینۀ آب گرم، خزینۀ آب ولرم، چالهحوضی استخرمانند برای شنا و آببازی، و واجبیخانه تشکیل میشد. خزینهها سه چهار پله بالاتر از سطحِ زمین بودند. دو پله پایینتر از خزینهها چالهحوض قرار داشت. کورۀ حمام در زیرِ خزینۀ آب گرم ساخته شده بود و با چوب و کاه و پِهِن روشن میشد. حرارتِ کوره به تون (آتشخوانه) میرسید و از مجراهایی بهنامِ خان که سرتاسرِ زیر حمام را پوشانده بود، همۀ سطحِ حمام را گرم نگاه میداشت. در بعضی گرمخانهها حوضِ کوچکی نیز برای کسانی که کارگر نمیخواستند میساختند تا خود در آن، کف ساخته بر سر و روی بریزند. بامِ حمام از نیمگُنبدیهایی با شیشههای گردِ نعلبکیمانند پوشیده بود و دورتادورِ آن اتاقکهایی برای اقامتِ کارگرانِ بیجا قرار داشت. امروزه حمامهای عمومی جای خود را به حمامهای نمرهای، هر چند از رونق افتاده، داده است و جز در برخی مناطق با بافتهای سنتی، از این نوع حمامها دیده نمیشود. حمام در فرهنگ ایرانی همواره نقشی مؤثر داشته و با آداب و رسوم و کنش اجتماعی همراه بوده است. ازجمله همراهی حمام با آیینهای گذار (تولد، بلوغ، ازدواج و مرگ)، با مبادلات اجتماعی (اوقات فراغت برای زنان و مردان)، آشنایی و برنامهریزی برای زندگی آینده (همسرگزینی)، برای تصمیمات اقتصادی (مذاکرات و شروع معاملات)، یا حتی سیاسی (توطئهها و حتی قتلهای سیاسی نظیر قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان). حمام همچنین یادآور گروه بزرگی از مشاغل و دخالتهای «بدن» با دیگران، نظیر خونگیری یا حجامت، بندانداختن، ستردن موی زائد بدن، سلمانی، مشت و مال دادن و غیره است. با اسلامیشدن ایران، رابطه با آب به مثابه ابزاری برای نظافت به یک امر واجب بدل میشود که هم پاک میکند و هم پاک میماند. وجود ۵هزار حمام در قرن چهارم هجری در بغداد و ۱۰هزار در قرن بعد و سپس کاستهشدن آن در قرون بعدی به ۲هزار باب نشان از تغییرات اجتماعی در شهرنشینی دارد. در دورۀ قاجاریه در فاصله ۱۲۳۰ تا ۱۲۸۰ق تعداد حمامها از یک باب برای ۱۴۸ خانوار به یک باب برای هر ۸۹ خانوارد بدل میشود. تهران در سال ۱۳۳۰ش بیش از ۱۵۱ باب حمام عمومی داشت. از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد حمامهای خصوصی و خانگی کمکم جای حمامهای عمومی را میگیرد و همراه با آن آیینها و آدابهای اجتماعی و فرهنگی مربوط به آن نیز فراموش میشود. نیز ← خزینه؛ دلّاکی