خطابه
خطابه
(در لغت بهمعنی سخنرانی، وعظ و فریفتن به زبان و سخن) در اصطلاح منطق، از صناعات خمس و قیاسی متشکل از مقبولات و مظنونات. از خطابه، به قیاس خطابی و قیاس درج نیز تعبیر کردهاند و متکلّمان بر آن نام اَماره نهادهاند. هدف خطابه اقناع شنوندگان است و خطیب میکوشد تا مخاطبان خود را به ترک یا انجام عملی برانگیزد. اجزای خطابه از دو منظر بررسی میشود: الف. به لحاظ مقبولات و مظنونات که قضایای تشکیلدهندۀ خطابه بهشمار میآیند؛ ب. به لحاظ مسائل و مطالب مورد بحث در خطابه. این مسائل دو گونه است: ۱) عمود، یعنی مطالب و مسائل اصلی و بنیادی خطابه که مستقیماً بر شنوندگان تأثیر میگذارد و موجب اقناع آنان میشود؛ ۲) اعوان، یعنی مطالب و مسائل فرعی که مستقیماً در اقناع شنوندگان مؤثر واقع میشود؛ ارکان خطابه شامل سه رکن است: الف. خطیب؛ ب. خطبه یا گفتار؛ ج. مخاطب که خود به سه گروه تقسیم میشود: ۱) شنوندگان اصلی که هدف خطیب، اقناع آنان است؛ ۲) حاکم، یعنی داوری که خطابه را میشنود و له یا علیه خطیب حکم میکند؛ ۳) ناظران، که شنوندگاناند و گاه در تشویقکردن یا نکردن خطیب دخالت و در کل قضاوت میکنند، مثل طرفداران یا مخالفان مناظرههای تلویزیونی/رادیویی یا حضوری در روزگار ما؛ خطابه از دو دیدگاه طبقهبندی میشود: الف. ظرف زمانی، بر سه قسم: ۱) منافره، در مورد امری که در زمان حال رخ میدهد و شامل ستایش و نکوهش است؛ ۲) مشاجره، در مورد امری که در زمان گذشته رخ داده است و مشتمل است بر شکر و شکایت. در این نوع خطابه، آنجا که خطیب شکایت سر کند، اگر مخاطب درصدد دفاع برآید از او به معتذر و از دفاعیۀ او به عُذر و اعتذار تعبیر میشود؛ ۳) مشاوره، در مورد امری که در آینده رخ خواهد داد؛ ب. محتوای خطابه، که شامل خطابۀ ادبی، منطقی، فلسفی، حقوقی، سیاسی، علمی، تشریفاتی و حتی طنزآمیز و همانند آنها میشود؛ ۴. وظایف خطیب؛ مهمترین وظیفۀ خطیب آگاهی از قضیههای کلی است که با اهداف خطابه پیوند دارد و بهکارگیری مناسب و به موقع آنها موجب اقناع شنوندگان میشود. بخشی از این وظایف، همواره ثابت است و با تغییر موضوع و محتوای خطابه تغییر نمیکند، مثل آگاهی از فضایل و رذایل، و بخشی دیگر متغیّر است و برحسب نوع خطابه دگرگون میشود؛ ۵. توابع یا تزئینات که آراستن خطابه است از جهت الفاظ، ترتیب و طبقهبندی، و نیز از جهت ظاهر به قصد افزودن تأثیر خطابه بر شنوندگان؛ ۶. نظم و ترتیب، که میتوان آن را به سه بخش تقسیم کرد: الف. تصدیر که عبارت است از تمهید مقدمه در خطابه و به تعبیر ادبی و بلاغی بهکارگیری صنعت براعت استهلال است که موجب میشود تا شنوندگان برانگیخته و آمادۀ شنیدن موضوع خطابه شوند؛ ب. اقتصاص، که قصهگفتن و افسانهسرودن در اثنای خطابه است و بر تأثیر سخن میافزاید؛ ج. خاتمه، که عبارت است از بخش پایانی خطابه که خطیب در آن مطالب را جمعبندی میکند، نتیجهای بهدست میدهد و بدینسان سخن خود را به پایان میبرد.