خطابیه
خَطّابیّه
فرقهای از غُلات شیعه، پیروان ابوالخَطّاب اسدی کوفی، پدید آمده در نیمۀ اول قرن ۲ق. ابوالخطاب، صحابی امام جعفر صادق (ع)، جماعتی از شیعیان عراق را گرد خود آورد و چون به غلو گرایید و قائل به الوهیت امام صادق(ع) و نبوت خود بود، از سوی امام صادق (ع) طرد شد. چون ابوالخطاب به اعتراض امام پیبرد، مردم را بهسوی خود خواند، دعوی امامت کرد و معتقد بود امامان پیامبرانند و خود یکی از آنهاست. بدین حد اکتفا ننمود و پیروانش میگفتند: امامان خدایند و حسن (ع) و حسین (ع) فرزندان خدا و امام جعفر صادق (ع) نیز خدا است، لکن ابوالخطاب از او برتر است. آنها بهشت و دوزخ را نعیم و رنج این جهان میدانستند و اعتقاد داشتند که دنیا فناپذیر نیست و محرمات را مباح میشمردند. سرانجام ابوالخطاب به امر منصور عباسی (۱۳۶ـ۱۵۸ق) و به دست عیسی بن موسی، حاکم کوفه، کشته شد (۱۳۸ق). به گفتۀ برخی متکلمان، خطابیه نوعی باطنیگری است که بر اندیشه و آرای شماری از فرق اسلامی ـ شیعی، مانند اسماعیلیه و قرامطه، تأثیر گذاشته است. پس از ابوالخطاب، پیروان این فرقه به فرقههای مُعمریّه، بَزیغیّه، عُمَیریّه و مُفَضّلیه منشعب شدند.