خلیج فارس
خلیج فارس
پهنابی بین کرانههای جنوبی ایران و شبهجزیرۀ عربستان (در میان عراق، کویت، بحرین، قطر، عربستان سعودی، و امارات متحدۀ عربی). طول این پهناب، که به خلیج فارس موسوم است، ۸۳۰ کیلومتر و بیشترین پهنای آن ۳۵۵ کیلومتر، در تنگۀ هرمز ۸۰ کیلومتر، و پهنای متوسط آن ۲۲۰ کیلومتر است. ژرفای خلیج فارس در آبهای شمالی کم، و در نواحی مرکزی و جنوبی حدود ۹۰ متر است که در تنگۀ هرمز نزدیک رأس مُسَنْدَم به حدود ۲۰۰ متر میرسد. ژرفترین نقطۀ خلیج فارس گودالی با ژرفای ۹۳ متر است که در ۱۵کیلومتری جنوب جزیرۀ تنب بزرگ قرار دارد. طول کرانههای ایران، از دهانۀ اروندرود تا بندرعباس، ۱۲۶۰ کیلومتر است. مهمترین رودهایی که از ایران به این پهناب وارد میشوند عبارتاند از کارون، جراحی، زهره، دالکی، مند و کُل. افزون بر آن، اروندرود (شطالعرب)، که در خاک عراق جریان دارد، بزرگترین و پرآبترین رودخانۀ حوضۀ خلیج فارس است. شهرها و بندرهای شمالی خلیج فارس عبارتاند از بندرعباس، بندرلنگه، کنگان، بندر بوشهر، بندر گناوه، بندر دیلم، بندر ماهشهر، بندر امامخمینی (شاپور) آبادان و خرمشهر در کرانههای ایران، و نیز بندر بصره در کشور عراق. کرانههای غربی خلیج فارس، که در دو طرف شبهجزیرۀ عربستان قرار دارند، عموماً پست و شنی است و شاخابههایی، چون خور عبدالله، خلیج کویت، خلیج بحرین، شبهجزیرۀ قطر و نیز مجموعهای از چندین جزیرۀ بزرگ و کوچک، در آن دیده میشود. در این پهناب جزایر متعددی قرار دارد که بزرگترین آنها عبارتاند از قشم، هرمز، کیش، ابوموسی، لارک، لاوان، خارک، آبادان در یک طرف ایران و بوبیان، فیلکه، بحرین، بنییاس، و ابوالابیض در طرف دیگر کشورهای ساحل جنوبی. آبوهوای خلیج فارس، بهجز مدت کوتاهی در زمستان، در دیگر فصلهای سال گرم و طاقتفرساست. باد غالب، که به باد شمال معروف است، عمدتاً از کوهستانهای ایران بهسوی جنوب جریان مییابد. در مقابلِ باد مزبور، باد جنوب است که بسیار گرم و زیانبار است. کمبارانی و خشکی و گرمای زیاد موجب شده است که این ناحیه فاقد پوشش گیاهی باشد و فقط در مناطق محدودی، بهویژه در کرانههای ایران و در کنار رودخانهها، دارای پوشش گیاهی است. خرما محصول عمدۀ این ناحیه است. پرورش شتر، در سواحل غربی، و گوسفند، بز، و سایر احشام، در کرانههای شرقی، شغل متداول ساکنان آن است. خلیج فارس ازنظر منابع زیرزمینی، بهویژه نفت و گاز، بسیار غنی است و ازنظر میزان ذخایر مقام نخست جهان را داراست. اکتشاف و بهرهبرداری از منابع مزبور وضع این منطقه را کاملاً دگرگون کرده است. اگرچه نخستین مدرک دریانوردی در خلیج فارس متعلق به نئارخوس، دریانورد یونانی، و فرماندۀ ناوگان دریایی اسکندر مقدونی، است و تاریخ آن به قرن ۴پم باز میگردد، مسلم است که دریانوردی در خلیج فارس سابقهای طولانیتر دارد. پس از زوال قدرت خلفای عباسی، شاهان آل بویه، عمان و بحرین را بار دیگر ضمیمۀ ایران کردند. سلاجقۀ کرمان و اتابکان فارس نیز استیلای خود را بر خلیج فارس مسجّل کردند و سیراف و کیش را به مراکز بازرگانی دریایی مبدل ساختند. جزیرۀ هرمز بعدها، از لحاظ موقعیت بازرگانی، جانشین نواحی مزبور و به مهمترین مرکز تجاری خلیج فارس تبدیل شد. ناامید شدن اروپاییان از دستیابی به راه زمینی و بستهشدن جادۀ ابریشم بهروی آنان، پرتغالیها را بر آن داشت تا خود را از راه دریا به آسیای شرقی برسانند. با همین انگیزه، جزیرۀ هرمز در ۸۸۶ش بهتصرف آلبوکرک، سردار پرتغالی، درآمد و سراسر خلیج فارس زیر نظارت آنان قرار گرفت. با پیداشدن رقیبان انگلیسی و هلندی، این پهناب بخشی از صحنۀ رقابت آنان شد. شاهعباس اول صفوی با یاری انگلیسیها، پرتغالیها را از هرمز بیرون راند و اینبار خلیج فارس میدان رقابت انگلیسیها و هلندیها شد. هلندیها، در ۱۷۶۶، از صحنۀ قدرت خارج شدند و میدان را برای رقیب خود، انگلستان، خالی کردند. سقوط صفویان موجب اغتشاشاتی در خلیج فارس شد، ولی نادرشاه افشار شورشیان را سرکوب کرد و مالکیت بحرین را به ایران بازگرداند. با مرگ کریمخان زند روزگار تسلط ایرانیان بر خلیج فارس به سرآمد و انگلستان مالکالرقاب و قدرت اول خلیج فارس شد و شیوخ سواحل عربی را تحتالحمایه و دستنشاندۀ خود کرد و به بهانۀ مبارزه با دزدان دریایی و جلوگیری از بردهفروشی به دخالت در امور کشورهای پیرامون خلیج فارس پرداخت. کشف نفت در مسجد سلیمان (۱۹۰۸) بر حساسیت و اهمیت منطقه افزود و امریکا را نیز رفتهرفته به میدان کشاند. وسعت اکتشافات و پیدا شدن منابع جدید، خلیج فارس را به یکی از حساسترین نواحی جهان مبدل و وضعیت سیاسی کشورهای ساحلی و حتی شیوۀ زندگی ساکنان آن را دگرگون کرد. این خلیج از زمان باستان تاکنون همواره به نام «خلیج فارس» خوانده شده، در متون یونانی و لاتینی باستانی بهصورت Persicus Sinus و در متون قدیم عربی «بحر فارس» آمده است (← نقشه). آنچه در سالهای اخیر درباره تغییر نام آن به «خلیج عربی» از سوی برخی کشورهای عربی مطرح شده، هیچ مبنای تاریخی و تحقیقی ندارد.