خوارزم
خوارزم
ناحیهای بزرگ و قدیمی در قسمت سفلای رود جیحون، با ۴,۵۰۰ کیلومتر مربع مساحت. تقریباً مطابق خانات خیوه است که امروزه میان جمهوریهای ازبکستان و ترکمنستان تقسیم شده است. شهرهای مهم آن عبارتاند از گرکانج (اورگنج)، مرکز اداری، زمخشر، خیوه، هزاراسپ، و کاث (کات). زمانی بخشی از استان باستانی ایرانی خوراسیما (قرن ۶پم) و از مراکز اصلی تمدن آسیای مرکزی بود، و از نظر برخی مورخان مهد زندگانی قوم آریایی است. خوارزم از سرزمینهای تحت تصرّف هخامنشیان بود و استرابو در جغرافیای خود به خوارزمیها اشاره کرده است. ابوریحان بیرونی به نقل از مردم خوارزم نوشته که این سرزمین، ۹۸۰ سال پیش از اسکندر بنا شده است و فردوسی قدمت آن را پیش از کیخسرو میداند. بخش بزرگی از خوارزم در دوران کوروش به قلمرو هخامنشیان پیوست. خوارزم ظاهراً در زمان اسکندر مستقل بود. اردشیر پس از عراق به خراسان رفت و تا خوارزم را تصرف کرد، اما این سرزمین در اواخر ساسانیان مستقل بود و خوارزمشاهیان بر آن حکومت میکردند. خوارزم تا قرون ۱ و ۲ق، کانون فرهنگ بسیار قدیمی ایرانی با زبانی موسوم به خوارزمی بود که ظاهراً درخلال حملات قتیبه بن مسلم باهلی، فاتح بزرگ عرب، آسیب بسیار دید. زردشتیان این زبان را تا قرن ۵ق/۱۱م حفظ کرده بودند. این فرهنگ و زبان پس از استیلای کامل ترکان بر خوارزم، از میان رفت. اعراب مسلمان در دوران خلافت عمر بن خطاب تا خوارزم پیش رفتند. احنف بن قیس پس از جنگ جوزجان عازم خوارزم شد، اما توفیقی نیافت و به بلخ بازگشت. قتیبه بن مسلم در ۹۳ق به درخواست خوارزمشاه، که از شورش خرزاد و مزدکیان پیرو او بر جان و مال خود بیمناک شده بود، وارد خوارزم شد و هزاران نفر از مخالفان خوارزمشاه را کشت و با هزاران اسیر و غنائم فراوان به خراسان بازگشت. قتیبه در همان سال بار دیگر لشکری به خوارزم فرستاد. خوارزمیان از همراهی با خوارزمشاه خودداری کردند و او ناگزیر به دیار ترکان گریخت. سپاهیان عرب پس از این به جنگ با مردم پرداختند و بر آنان پیروز شدند و پس از آن که خوارزمیان جزیه را پذیرفتند از خوارزم خارج شدند. با این همه، حکومت خوارزم همچنان در اختیار خاندان خوارزمشاهیان باقی ماند. این سلسله در دوران اسلامی، به اَفریغیان کاث شهرت دارند. حکومت این سلسله تا ۳۸۵ق دوام آورد. در این سال ابوالعباس مأمون بن محمد، امیر گرگانج، بر ابوعبدالله محمد بن احمد، خوارزمشاه افریغی کاث، پیروز شد و حکومت خوارزم را در اختیار گرفت. سلسلۀ مأمونیان نیز در ۴۰۸ق برافتاد و خوارزم به تصرف غزنویان درآمد. در حدود ۴۷۰ق، انوشتکین غرچهای طشتدار از جانب ملکشاه سلجوقی، عنوان خوارزمشاه گرفت و فرزندانش این عنوان را برای خود برگزیدند و حکومت مستقل خوارزم را در دست گرفتند. سلطان محمد خوارزمشاه و سلطان جلالالدین خوارزمشاه از این سلسله بودند. خوارزم در این دوران یکی از کانونهای علم و ادب ایران بود، اما در حملۀ مغولان به طرزی وحشتناک آسیب دید و اغلب مردمان آن کشته و هزاران نفر اسیر شدند و همه شهرها و بسیاری از روستاهای آن نابود شد. پس از این حملات، بخش اعظم خوارزم در قلمرو اردوی زرین قرار گرفت و جنوب آن عملاً در تصرف جغتای و اعقاب او درآمد. حکومت خوارزم در اوایل نیمۀ دوم قرن ۸ق و مقارن با تشکیل پادشاهی تیمور لنگ با حسین صوفی بود. تیمور در این دوران چندینبار به خوارزم لشکر کشید و در اوایل سلطنت یوسف صوفی، پسر حسین صوفی، خوارزم را تسخیر و آن را غارت و ویران کرد (۷۸۱ق). شیبانیان در آغاز قرن ۱۰ق بر این سرزمین تسلط یافتند و پس از آنان، عربشاهیان بر خوارزم مسلط شدند و سپس ایناقیان قنقراتی خیوه (۱۱۸۴ـ۱۳۳۸) حکومت خوارزم را در دست گرفتند. روسها از میانه قرن ۱۳ق وارد خوارزم (خیوه) شدند و در ۱۸۷۳ شهر خیوه را تصرف کردند و خانهای آن را تحت فرمان خود درآوردند. این حکومت در ۱۳۳۸ق برافتاد و دولت شوروی جای آن را گرفت.