دستار
دَستار
(یا: مندیل؛ دُلْبَند) پوشش سر مردان. دستار، پارچه یا شالی بلند در حدود هشت تا دَه متر است که آن را همچون عمامه بر سر میپیچند. زنان در دورۀ ساسانیان دستار به سر میبستند. در دورۀ خلفای عباسی و نیز طاهریان، صفاریان، سامانیان و آل بویه، پادشاهان، وزیران، خطیبان، کاتبان و مردمان عادی دستار به سر داشتند که گاه تنها و گاه آن را روی کلاههای خود میپیچیدند. شاهان غزنوی دو سه دستار بر کلاه مخروطیشکل خود میبستند و وزیرانشان دستار نیشابوری داشتند. دستارهای زنان دورۀ سلجوقی، مطبق و دنبالهدار بود. در همۀ این دورهها دستار را روی عرقچین و شبکلاه نیز میبستند. دستار در دورۀ مغولان و تیموریان به اشکال مختلف بسته، و گاه با سوزندوزی تزیین میشد. میان مولویان بهجای عمامه دستار رایج بود که دستار مولوی، دستار عرفی، دستار جنیدی، دستار شکرآویز و دستار گیسودار مولوی از اقسام آن بود. در دورۀ صفویه، دستارها اغلب از پارچۀ سفید ضخیمی بافته میشد که روی آن را با پارچهای لطیف و ابریشمی زربفت میپیچیدند و از این رو به آن دلبند میگفتند. دستار شاهان و بزرگان از پارچههای گلدار و گرانبها بود که پس از بستن، سر پارچه را از داخل دستار بیرون میآوردند و گاه سر آن به یک دسته منگوله و ریشه منتهی میشد. در اواخر دورۀ صفویه، ارتفاع و حجم دستارها بیشتر شد و گاه خطوط طلایی داشت که به آن تاج ابریشمی زربفت میگفتند. کریمخان زند و نادرشاه افشار بر گرد کلاه نمدین خود دستار میپیچیدند. در دورۀ قاجاریه در میان مردم عادی و روحانیون دستار رایج بود، اما با بیشتر شدن مردمِ اروپادیده، کمتر به کار میرفت، تا آنکه در دورۀ پهلوی با تغییر سبک پوشش ایرانی و جایگزینی آن با لباسهای غربی از مُد افتاد و تنها روحانیون آن را بر سر میگذاشتند.