دون ژوان دو مارانا
(به فرانسوی: Don Juan De Marana؛ یا: هبوط فرشته[۱]) عنوان نمایشنامهای از الکساندر دومای پدر. این درام که براساس داستانمایۀ دون ژوان نوشته شده، نخستین بار در سال 1836م منتشر شده است. دون ژوان دو مارانا اگرچه آزادانه و مبتکرانه نوشته و پرداخته شده، اما خلاف برخی دیگر از پرداختها و تفسیرهای این داستانمایه، بیشتر به روایات و تعبیرهای سنتی وفادار است. دوما در این درام افسانهآسا آسمان و زمین را در برابر خدانشناسی این مرد زنباز برانگیخته است.
پیرنگ
دون ژوان برای آن که سهمالارثی را که پدرش به برادر حرامزادهاش (دون خوزه[۲]) اختصاص داده است، از چنگ او به در آورد، دون مورت[۳] کشیش را که وصی اوست میکشد. سپس ترسینا[۴]، نامزد دون خوزه، را میرباید. دون خوزه که نوکران دون ژوان او را لخت کرده و کتک زدهاند، برای انتقام گرفتن از این کار ننگین، روح خود را به شیطان میفروشد. در پردۀ دومT فرشتهای برای نجات دون ژوان از خشم خداوند، از مریم عذرا تقاضا میکند که او را به زمین بفرستند تا گناهان این مرد گناهکار را بخرد. فرشته به صورت خواهر روحانی مارت[۵] درمیآید. وسوسۀ دون ژوان در او کارگر میشود و با وی در کلیسایی قرار ملاقات میگذارد. در آنجا تمام قربانیان مرد زنباز حاضر میشوند و جنایاتش را به یادش میآورند. دون ژوان که پشیمان شده به لباس راهبان درمیآید، اما دون خوزه برای انتقام گرفتن میآید و دون ژوان او را میکشد. در این احوال، خواهر روحانی مارت که عاشق او شده، تسلیم وسوسۀ شیطان میشود و از ماهیت فرشتگی خود دست میکشد تا به صورت زنی در آغوش مرد وسوسهگر درآید. او برای بازخرید گناهان دون ژوان و خودش، هویت بهشتی خود را بر او فاش میکند. اما در نظر دون ژوان بهشت همان عشق زمینی است. سپس مارت میمیرد و روح خود را نجات میدهد. و در نهایت دون ژوان به دست روح فرشتۀ فریبخورده کشته و لعنتزده میشود.