ذکر
ذِکْر
در لغت بهمعنای یادکردن، در اصطلاح ادیان، یاد خدا. این کلمه در جاهای مختلف قرآن و به معناهای متفاوت آمده است: ۱. به یادآوردن، یادکردن (مانند: بقره، ۴۰ و ۴۷ و ۱۲۲ و ۲۳۱؛ کهف، ۶۲؛ مائده، ۱۱۰؛ زخرف، ۱۳)؛ ۲. یادکردن (بهوسیلۀ شکر و اطاعت)، منزّهشمردن: بقره، ۱۵۲؛ جمعه، ۱۰؛ ۳. حفظکردن، قبولکردن (مانند: بقره، ۶۳؛ احزاب، ۳۴)؛ ۴. حمد و ثنا گفتن و شکرکردن (مانند: بقره، ۱۹۸، ۲۰۰، ۲۰۳) یا گفتن تکبیر و تسبیح (مانند: آل عمران، ۴۱؛ نساء، ۱۴۲؛ احزاب، ۴۱)؛ ۵. بدگوییکردن، خطاگرفتن (مانند: انبیاء، ۳۶ و ۶۰)؛ ۶. رحمتکردن، یاریکردن (مانند: بقره، ۱۵۲)؛ ۷. نمازخواندن (بقره، ۱۱۴ و ۱۹۸ و ۲۳۹؛ حج، ۴۰؛ مزمّل، ۸؛ انسان، ۲۵)؛ ۸. آوردن نام خدا هنگام قربانیکردن (مانند: حج، ۲۸؛ انعام، ۱۱۸ـ۱۱۹ و ۱۲۱ و ۱۳۸). از لحاظ شرعی میتوان ذکر را به چهار نوع تقسیم کرد: ۱. ذکر واجب، که گفتن آن بر مسلمان واجب است و رهاکردن آن حرام است، نظیر ذکرهای واجب در نماز؛ ۲. ذکر مستحب، که در امر غیرحرام و غیرمکروه باشد؛ ۳. ذکر حرام، ذکری است که هدف گویندۀ آن یاد خداست، ولی نسبتهای شرک یا نقص را به خداوند میدهد؛ ۴. ذکر مکروه، مانند گفتن ذکر در آبریزگاه. در احادیث شیعه و سنّی در فضیلت ذکر و انواع آن مانند تسبیحگفتن [= سبحانالله گفتن]، تهلیل [=لا اله الاالله گفتن]، تحمید [= الحمدالله گفتن]، تکبیر [= الله اکبر گفتن] و حولقه [لاحول و لا قوّه اِلّا بالله گفتن] تأکید شده و آمده است که هر چیزی حد و اندازهای دارد، غیر از ذکر. عارفان، با توجّه به آیۀ ۴۵ سورۀ عنکبوت ذکر را برترین وسیلۀ نزدیکی به حضرت حق دانستهاند و معتقدند پایه و اساس عرفان بر آن نهاده شده است. ذکر به دو نوع جلی (آشکار) و خفی (پنهانی) تقسیم میشود. اولی ذکر زبان است که شریعت بر آن تأکید دارد. این ذکر منقطع است و بر دوام نیست و میان اهل شریعت و طریقت مشترک است و عبارت است از گفتن یکی از اسامی یا صفات خداوند. دوم ذکر دل یا ذکر قلبی که به آن ذکر باطن یا حقیقی نیز میگویند و حقیقت ذکر نيز جز آن نیست و اگر به نماز و اوراد و امثال آن گفته شده به این دلیل است که موجب توجه دل به سوی خداست. در آیات و روایات آثار مهمی برای ذکر (توجه به خدا) معرّفی شده است که از آن جمله میتوان به آرامش قلبی، نورانیت و بصیرت دل، وارستگی از لذات مادی، جلب نظر الهی، دوری از گناه، و خودیابی اشاره کرد.