روان شناسی عصب شناختی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

روان‌شناسی عصب‌شناختی (neuropsychology)

(یا: نوروپسیکولوژی) شاخه‌ای از عصب‌شناسی. این شاخه با روان‌پزشکی و روان‌شناسی وجوه اشتراک دارد و بیشتر دربارۀ صدمه یا بیماری‌های قشر مغز[۱] به‌ویژه اختلالات ادراک[۲]، حافظه[۳]، زبان[۴] و رفتار[۵] است که از بیماری‌های مغزی ناشی می‌شوند. اصلی‌ترین مسئله در عصب‌شناسی روان چگونگی ارتباط کارکردهای ذهنی، نظیر ادراک، حافظه، و شروع و کنترل اعمال با مغز است. بعضی از پژوهشگران مانند پل بروکا[۶]، جراح فرانسوی (۱۸۲۴ـ۱۸۸۰)، و کارل ورنیکه[۷] طرفدار رویکرد کل‌نگر بودند و اعتقاد داشتند که در همۀ فعالیت‌ها یا کارکردهای ذهن، کل مغز دخیل است. برخی دیگر، ازجمله جان هوگلینگز جکسون[۸]، عصب‌شناس انگلیسی (۱۸۳۵ـ۱۹۱۱)، و کورت گلداشتاین[۹] (۱۸۷۸ـ۱۹۶۵)، دربارۀ یافتن کارکردهای خاص در نواحی جداگانۀ مغز پژوهش کرده‌اند. با این همه، هدف نهایی همواره درک ساخت‌کارهای شناخت و رفتار و کشف چگونگی کارکرد مغز بوده است. مطالعات دربارۀ اثر صدمات مغزی خاص و تغییرات شناختی و رفتاری مرتبط با آن، مثلاً در زبان‌پریشی[۱۰]، به‌همراه کار تجربی دقیق روی حیوانات، برخی از جنبه‌های کارکرد مغز را روشن کرده و برای مداوای بیماران مبتلا به صدمات مغزی و کمک به آنان در درک بیماری‌شان راه‌هایی ارائه داده است.

 


  1. cerebral cortex
  2. perception
  3. memory
  4. language
  5. behaviour
  6. Paul Broca
  7. Carl Wernicke
  8. John Huglings Jackson
  9. Kurt Goldstein
  10. aphasia