ریشه چهارگانه اصل جهت کافی
ریشۀ چهارگانۀ اصل جهت کافی (Uber die viefache Wurzel des Satzes vom zureichenden Grunde)
کتابی در فلسفه، تألیف آرتور شوپنهاور، به زبان آلمانی، منتشرشده در ۱۸۱۳. شوپنهاور، با آنکه فضل تقدم در بحث از اصل جهت کافی را به لایبنیتس میدهد، کریستیان فون ولف را نخستین کسی میداند که تعریفی از اصل جهت کافی به دست داده است. بر مبنای تعریف ولف، هیچ چیز نمیتواند برای آنکه چنین باشد که هست، دلیل یا جهتی نداشته باشد. شوپنهاور چهار ریشه برای اصل جهت کافی برمیشمرد که عبارتاند از اصل جهت کافی وجود، اصل جهت کافی صیرورت، اصل جهت کافی عمل، و اصل جهت کافی در شناخت. نتیجۀ این چهار ریشه به اصل بقای ماده منتهی میشود. درپی این بحث، بحثی درباب علیت مطرح میشود. شوپنهاور سه نوع علت را تعیین میکند؛ علت مکانیکی، علت محرک، و علت متحرک. هریک از ریشههای برشمرده، به یکی از این علل مربوط است. نظریۀ ارادۀ شوپنهاور مبتنی بر علت نوع سوم، بر مبنای تعریف او، عبارت است از علیتی که از درون نگریسته میشود. در جایجای این اثر، که آن را مقدمهای براثر دیگر شوپنهاور جهان همچون اراده و تصور میدانند، انتقادهایی جدی بر هگل و شلینگ وارد شده است.