زبان شناسی
زبانشناسی (linguistics)
علمی که موضوع آن بررسی قوانین زبان است و از این رهگذر، به شناخت زبان انسان، چگونگی شکلگیری و کارکرد آن میپردازد و واحدها، ساختار، ماهیت، و تحولات زبانها را مطالعه میکند. پیشینۀ زبانشناسی به قبل از میلاد میرسد که نخستین مباحث زبانشناسی در باب ماهیت معنا و منشأ زبان، بهویژه در هند، یونان، و روم مطرح میشود. چنانکه پانینی[۱]، دستورزبان خود را، که نخستین اثر بزرگ در اینباره است، به تحریر میکشد و نظام واژهسازی در سانسکریت را مطرح میکند. با این حال، تا پیش از قرن ۱۸ لغویون، نحویون، و بلاغیون بیشتر به دستور زبان، لغات، و تلفظ توجه داشتند. در قرنهای ۱۷ و ۱۸ تحولاتی نظیر ایجاد زبانهای جهانی، رویکرد نظاممند در آواشناسی[۲] و نگارش دستور زبانهای همگانی آغاز میشود. اما بررسی تحول تاریخی هر زبان و ارتباط خانوادگی بین زبانهای مشابه از قرن ۱۹ آغاز میگردد. پیدایش زبانشناسی تطبیقی[۳] و قوانین واجشناسی[۴] ازجمله دستاوردهای عمدۀ این قرن است. تکامل زبانشناسی بهمنزلۀ یک علم و گسترش قلمرو آن در قرن ۲۰ چشمگیر بوده است. تأسیس زبانشناسی بهعنوان یک رشتۀ دانشگاهی نیز به اوایل دهۀ ۱۹۶۰ میرسد. در اوایل قرن، فردینان دو سوسور[۵] بررسی اصول حاکم بر ساختارهای زبانهای زندۀ جهان را مطرح کرد که سرآغاز «زبانشناسی ساختگرا[۶]» بود. او قائل به دو بُعد اساسی در این رشته شد. یکی بُعد «در زمانی[۷]» (تاریخی)، که به مطالعۀ تاریخی تحولات زبان میپردازد؛ و دیگر بُعد «همزمانی[۸]» (توصیفی)، که زبان را در مقطع زمانی خاص بررسی میکند. از حوزههای دیگر، زبانشناسی عمومی (نظری) است که به پژوهش دربارۀ اصول کلی زبان و تعیین ویژگیهای آن میپردازد و چنانچه مطالعه دربارۀ تعیین واقعیتهای نظام یک زبان خاص انجام گیرد، این روش را زبانشناسی توصیفی نامند. اگر هدف مطالعه یافتن همانندیها و تفاوتهای میان زبانها باشد، زبانشناسی تطبیقی نامیده میشود. پیشرفتها و گسترش چشماندازهای جدید زبانشناسی تا حدود زیادی مرهون نوام چامسکی[۹] و پیروان اوست که بر پایۀ شیوۀ تجربی و سه اصل مشاهده، توصیف، و تشریح نگرشی نو را در زبانشناسی آغاز کردند. چامسکی در کتاب ساختارهای نحوی[۱۰] (۱۹۵۷)، که نقطۀعطفی در زبانشناسی معاصر است، مبانی «دستور زایشی[۱۱]» را مطرح کرد. با توجه به زایندگی زبان و تناقضات موجود در سطح زبان، به اثبات وجود دو سطح «روساخت[۱۲]» و «ژرفساخت[۱۳]» و تمایز میان آنها پرداخت. چامسکی با طرح این دو سطح و عرضۀ «نظریۀ گشتاری[۱۴]» بسیاری از ریشههای ابهام در زبان را روشن ساخت.