زردشتی، آیین
زردشتی، آیین
دین رسمی ایران باستان. معمول برایناست که آن را آیینی ثنوی یا دوبُنی بدانند، اما امروزه محققان به دو دوره برای این دین قائلند: الف. دین زردشتی گاهانی ب. دین زردشتی ساسانی. آیین زردشتی گاهانی از اهورا مزدا آفریدگار نیکی یاد میکند، که جهان مینوی و مادی را آفرید. جهان مادی جلوهای از جهان مینوی است و هر چیز در اینجا پیشنمونهای در آن عالم دارد. تمامی بدیها به اهریمن نسبت داده میشود، اما هیچگاه صفت آفرینندگی به او اطلاق نمیشود، در حقیقت عمل اهریمن نوعی نبود عمل اهورایی است. بیماری، نبود سلامتی است، خشکسالی، نبود باروری است. از اینرو بسیاری از محققان بهنوعی یکتاپرستی در آیین زردشتی اولیه باور دارند. طبقات مختلف روحانیت نیز جای چندانی در این آیین ندارند و امور مربوط به پرستش و نذورات بهسادگی برگزار میشود. آیین زردشت در دورۀ ساسانی با باورهای مغان در آمیخت و به یک دین ثنوی کامل تبدیل شد، یعنی دو آفریننده دربرابر هم قرار گرفتند؛ اهورا و اهریمن. در کنار اهورا یا اورمزد تعدادی از ایزدان بومی ایران نیز دوباره احیاء شدند که آناهیتا، بهرام، میترا از آن جملهاند. اضافهشدن ایزدان کار پرستش و نیایش را پیچیدهتر میکرد از اینرو نیاز به یک طبقۀ روحانی احساس شد و مغان که یکی از اقوام مادها بودند این حرفه را به خود اختصاص دادند، کمکم وضع قوانین فقهی سخت و مراسم طولانی و پیچیده نیایش و تطهیر این دین را از سادگی و همهپسندی خارج کرد. این آمیختگی و پیچیدگی باعث بروز بدعتهایی در دین گردید و مذاهبی چون زروانیگری مزدکی و مانّویت از آن بهوجود آمد. اهورامزدا در انجام امور دنیوی از کمک هفت موجود مینوی که امشاسپندان نامیده میشوند برخوردار است و در مقابل، اهریمن نیز از کمک هفت دیو به نام کَمّارگان سود میبرد که با امشاسپندان دوبهدو در ستیزند. اصول دین زردشت بر کردار نیک (= هووَرْشت)، گفتار نیک (= هوخْت) و پندار نیک (= هومَت) استوار است. پاکیزگی و راستگویی از ارکان اصلی این دین بهشمار میرود و دروغ بزرگترین دشمن بشریّت بهحساب میآید. بنابه آموزۀ زردشت، انسان در نبرد علیه پلیدی و اهریمن همکار خداست و با نیایش و عمل نیک میتواند او را یاری رساند تا بر شر چیره شود. احترام به عناصر چهارگانه خصوصاً آب و آتش چنان است که بسیاری آنان را آتشپرست خواندهاند.
تاریخ. آیین زردشت را به دو دوره پیش و پس از اسلام نیز تقسیم کردهاند: دوره نخست از زمان گرویدن گشتاسب پادشاه اساطیری بلخ به آیین زردشت و نبردهای او با سایر ایرانیان مهرپرست و غیر زردشتی آغاز میشود و با سقوط ساسانیان پایان میگیرد. این دوره، زمانه پرفراز و نشیبی برای این آیین است. براساس اسناد موجود در تخت جمشید و الواح بهدست آمده میتوان هخامنشیان را غیر زردشتی دانست. چنین بهنظر میرسد که آنان پیرو دینی چندخدایی بودند، اما از آنجا که دارای تساهل دینی بودند، این آیین را نیز ارج مینهادند. تنها کتیبهای متعلق به خشایارشا که به کتیبۀ دَئِوَ (= دیوها) معروف است حاکی از زردشتیشدن این پادشاه و خرابشدن بتکدههای گوناگون توسط او است. در روزگار سلوکی وجود یونانیان و مقدونیان در ایران و هجوم فرهنگ هلنی و هرمسی آمیختگیهایی در دین پدید آورد که آثار اُسْتانِسْ زردشتی گواه روشنی بر این مدعا است. آنچه بهدست اشکانیان رسید ملغمهای از دین زردشت بههمراه باورهای هلنی بود که به فرمان بلاش جمعآوری شد. اما همچنان در این زمان نیز تنوع دین در ایران بهچشم میخورد و توجه به زردشت تنها علاقۀ چند پادشاه را بهخود معطوف میدارد. دورۀ ساسانی، روزگار علو درجه آیین زردشت محسوب میشود. ساسانیان نخستین حکمرانانی هستند که یک دین را دین رسمی کشور معرفی میکنند و با سایر عقاید از در ناسازگاری درمیآیند. در دورۀ ساسانی برای طبقهبندی اجتماعی به چهار بخش روحانی، سپاهی، دبیر و دهقان بنیان دینی ساخته میشود و برای هر کدام آتشکده و آتشی خاص در نظر گرفته میشود. مراسم دینی پیچیده و طولانی میگردد و کمکم فشارهای موبدان مردم را از دین گریزان میکند و بهسمت آیینهایی چون یهودیت، مسیحیت و بودا میکشاند. آیین زردشت روبه ضعف میگراید و حملۀ اعراب مسلمان به ایران و تسلط بر این کشور تیر خلاص را بر بدن این دین به ضعف گراییده مینشاند. دین اسلام با خصایص همهپسندش باعث شد تا بسیاری از زردشتیان ایمان ازدست داده را به خود جذب کند، جزیههای سنگین نیز گروهی دیگر را از این دین بری ساخت، فشار اعراب حاکم بر غیر مسلمانان چنان بود که سرانجام گروهی از زردشتیان به هند کوچیدند و در آنجا به نام «پارسیان هند» مشهور شدند. از سوی دیگر زردشتیان باقیمانده مجبور شدند تا بهلحاظ اعتقادی با مسلمانان هموطن خود مباحثه نمایند. آنها برای پاسخگویی به ایرادات غیرزردشتیان کتابهای بسیار نگاشتند و مفاهیم جدیدی را بهکار گرفتند. آیین زردشت از قرن ۳ق بهبعد کمکم در برخی جاها رنگ و بوی اسلامی گرفت و برخی از آدابش بهنوعی تفسیر شد که به مذاق مسلمانان خوش آید. تفسیرنویسی بر اوستا و اصول فقهی ساسانی نیز در این زمان صورت پذیرفت. از سوی دیگر زردشتیان مقیم هند نیز کمکم تحت تأثیر عقاید هندوها قرار گرفته و در اعتقادات و آداب خود تغییراتی دادند. تغییرات چه در هند و چه در ایران تا حدودی ناشی از همزیستی با غیرزردشتیان و تا حدودی نیز ناشی از جبر مکانی و موقعیتی آنان بود که آنها را وامیداشت آداب خود را سادهتر، محدودتر و بیسروصداتر انجام دهند. از آن هنگام تا کنون پیوسته از جمعیت زردشتیان کاسته شده است.
آداب تطهیر. در آیین زردشت سه نوع طهارت وجود دارد: ۱. پادیاب: معمولترین روش طهارت است و روزانه انجام میشود. در این روش، دست و صورت و پا را میشویند، در حین شستوشو نام اورمزد را بر زبان جاری میکنند و دعای «اشم و هو» میخوانند. پادیاب پس از بیدارشدن از خواب، قبل از خوردن غذا و قبل از خواندن نمازهای روزانه انجام میشود. ۲. ناهن: این نوع طهارت مخصوص کودکانی است که به سن تکلیف میرسند و به این منظور مراسم «نوزود» برای آنها برپا میشود، ضمناً هنگام اولین مراسم «سدرهپوشی» و ازدواج نیز این نوع طهارت انجام میشود. در این روش باید یک موبد حضور داشته باشد، خاکستری از مجمر آتش به جلوی پیشانی میمالند سپس آب دعا خوانده شده در حین خواندن دعای توبه بر بدن فرد مورد طهارت ریخته میشود. درگذشته قبل از ریختن آب، «گومیز» که آمیخته از آب و ادرار گاو بود بر بدن میمالیدند. ۳. برشنوم: سختترین نوع طهارت است. این نوع طهارت مخصوص کسانی است که با جسد سروکار دارند یا گناه بزرگی مرتکب شدهاند. موبدان بههنگام ارتقاء مقام باید این نوع شستوشو را انجام دهند. برشنوم در مکان خاصی انجام میشود و ۹ شبانهروز طول میکشد در طی این مراسم چندین فصل از یسنا خوانده میشود، بدن فرد با هیچجا نباید تماس حاصل کند ضمناً باید در معرض نور خورشید قرار بگیرد، در صورتی که هر یک از امور انجام نشود و در مورد مردان اگر در طول شب به خواب بروند تمام مراسم باید از اول انجام پذیرد. این کار در ابتدا بسیار مفصل بود و احتیاج به چند موبد و سگ داشت، اما امروزه بسیار سادهتر انجام میشود.
آیینهای نیایش آب زوهْر و آتش زوهْر. آتش زوهر بههنگام جشنهای گاهنبار و چهارمین روز پس از مرگ و تهیۀ آتش بهرام انجام میگیرد. آتش زوهر بهمنظور قدرتدادن به آتش انجام میگیرد. به این منظور پیه یا دنبۀ گوسفند را درحالیکه یسنا میخوانند همراه با چوبهای خوشبو بر آتش مینهند. در مورد آب زوهر در حین خواندن یسنا موبدی که زوت نامیده میشود مقداری «پراهوم» درست میکند که مخلوطی است از شیر، آب انار و شیرۀ گیاه هوم. آنگاه درحالخواندن اوراد مخصوص آن را در آب میریزد تا آب قدرتمند شود. در مراسم یسنگیری چوبهای برسم به «پراهوم» آغتشه میشوند و دعاهای یسنا خوانده میشود. دُرُون بهنوعی نان فطیر گفته میشود که در مراسم شکرگزاری مورد استفاده قرار میگیرد. قطعهای کره یا گوشت سرخ کرده نیز روی این نان مینهادند و موبد در طی مراسم بعد از خواندن دعا از آن میخورد. دعای مربوط به دُرُون را قبل از خوردن غذا نیز میخوانند. سپس غذا در سکوت خورده میشود زیرا صحبتکردن در حین غذا گناه محسوب میشود. پس از خوردن غذا و شستن دست و دهان نیز دوباره این دعا خوانده میشود. نمازهای روزانه عبارتاند از سروش باژ سرشب، دعایی است که قبل از خواب و رفتن به رختخواب خوانده میشد و سروش باژ یا نیرنگ دستشو، دعایی است که پس از بیداری و هنگام شستن دستورو خوانده میشود. خورشید نیایش، نمازی است که سهبار در روز یعنی صبحگاه، ظهر و هنگام غروب خورشید خوانده میشد. مهرنیایش نیز سه بار در روز و بلافاصله پس از خورشید نیایش خوانده میشد. بههنگام سحر نماز دیگری که «هوشبام» نام دارد نیز ادا میگردید. علاوهبر اینها نیز «نیرنگ کُشتی بستن» بههنگام بستن کمربند (کشتی) پس از برخاستن از خواب، پس از قضای حاجت و غذاخوردن خوانده میشد. ضمناً پس از گرمابه نیز این دعا خوانده میشد. نمازهای دیگر عبارتاند از ماه نیایش که سهبار در ماه خوانده میشد: هنگام ماه کامل، ماه نیمه و هلال ماه. آبان نیایش در روز دهم هر ماه خوانده میشد. در روز چهارم، دهم، سیام و سر سال متوفی دعای دهمان آفرین خوانده میشود. آفرینگان گهنبار در پنج روز هر یک از گاهنبارها خوانده میشود. سه دعای اشم و هو، یثا اهووئیریو، ینگهه هاتام، دعاهای کوتاه و مشهوری هستند که خواندنشان ثواب دارد و به هر دلیلی قابلخواندن هستند، قبل از شروع هر کاری باید اشم و هو خواند، برای دعاکردن در حق کسی میتوان یکی از ادعیه را برخواند، همینطور برای خواستگاریرفتن، خریدکردن و غیره میتوان این دعاها را خواند.
گاهنبارها. شش جشن که مربوط به آفرینشهای ششگانه اهورامزدا است و در آنها یاد این آفرینشها گرامی داشته میشود: میدیورزمگاه، گاهنبار آفرینش آسمان از ۱۱ تا ۱۵ اردیبهشت؛ میدیوشمگاه، گاهنبار آفرینش آب از ۱۱ تا ۱۵ تیرماه؛ ئپتیی شهیمگاه، گاهنبار آفرینش زمین از ۲۶ تا ۳۰ شهریور؛ ایاسریمگاه، گاهنبار آفرینش گیاه از ۲۶ تا ۳۰ مهر؛ میدیاریمگاه، گاهنبار آفرینش جانوران از ۱۶ تا ۲۰ دی؛ هَمَسَپدمَدَمگاه، گاهنبار آفرینش انسان، پنج روز بهیزک یا خمسۀ مسترقه. هر گاهنبار پنج روز طول میکشد. جشن دیگر مهرگان است که برابر با روز ۱۶ مهرماه یعنی روز مهر است. مهرگان دومین عید بزرگ زردشتیان پس از نوروز است و مراسم آن نیز شبیه به نوروز است. جشن سده، در شب یازدهم بهمن برپا میشد و آتشافروزی از مراسم آن است بهجز اینها هرگاه نام ماه و نام روز یکی میشد جشنی به نام همان روز گرفته میشد، مثل تیرگان، خردادگان. جشن اسپندارمذ یا مزدگیران، عید مخصوص زنان که در پنجم اسفند برگزار میشود و مردان به زنان هدیه میدهند.
آیین تدفین. در آیین زردشت خاک محترم دانسته میشود و با گذاشتن جسد که ناپاک دانسته میشود آن را آلوده نمیکنند. درگذشته مردهها را در مکانهایی سرباز در ارتفاعات خارج شهر قرار میدادند که استودان خوانده میشدند، این اجساد در معرض لاشخورها و گرگها قرار میگرفتند تا گوشت آنها به مصرف حیوانات برسد. امروزه پارسیان هند بالای پشتبام مکانی خاص با قراردادن مواد منفجره در بدن متوفی آن را نابود میکنند. در ایران اجساد را در تابوتهای فلزی قرار میدهند و دفن میکنند تا با تجزیهشدن خاک را آلوده نکنند. مردهکشها «نساسالار» خوانده میشوند و از ناپاکترین افراد بهشمار میآیند و حق مراوده با دیگران را ندارند. از آنجا که زردشتیان معتقدند روان تا سه روز برفراز جسد مینشیند، مرده را در روز چهارم دفن میکنند و در طی این سه روز با دادن غذا و خواندن دعا و ادعیه خاص میکوشند تا رضایت روان را بهدست آوردند و توشهای همراه او نمایند. در طول سه روز پس از مرگ متوفی، نزدیکان او روزۀ گوشت میگیرند و روز چهارم با طلوع خورشید با اجرای مراسم نذورات به آتش و خوردن گوشت قربانی به مراسم پایان میدهند. سپس در روز دهم یشت اَشَوان کنند، یعنی پرهیزگاران را بستانید، تا یکسال هر ماه برای مرده «گیتی خرید» نمایند، یعنی به کسی پول دهند تا به نیت درگذشته نماز و نیایش بهجا آورد. آنگاه برای درگذشته مراسم سالگرد بگیرند، از آن پس تنها در سالگرد فوت او مراسم برپا میدارند.
آیینهای نوزود و سدرهپوشی. هر کودک زردشتی در سنی خاص باید رسماً به آیین درآید. این سن در دختران بین هفت تا نه سال و در پسران بین هفت تا پانزده سال است. به این منظور جشنی گرفته میشود و طی مراسم خاصی و خواندن نیرنگ کشتیبستن و یسنا موبد کُشتی بر کمر آنها میبندد و سُدره بر تنشان میکند. سُدره پیراهنی سفید است که تا زانو میرسد، آستینهای کوتاه دارد و بییقه است، چاکی روی سینه آن است که در انتهایش کیسهای دوخته شده که «کرفهدان» نام دارد. کُشتی بندی است سفید و باریک از ۷۲ نخ تشکیل شده است که به شش رشتۀ دوازده نخی تقسیم میشود. این بند را سه بار دور کمر میپیچند، در دور دوّم دو گره در جلو و در دور سوم دو گره در پشت میزنند. در گره اول به هستی اهورامزدا در گره دوم به حقانیت دین مزدیسنا در گره سوم به پیامبری زردشت و در گره چهارم به اصول دین یعنی گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک گواهی میدهد.