زنار
زُنّار
(از ریشه یونانی به معنی کمربند) کمربندی که مسیحیان در قلمرو اسلامی در عهد قدیم، برای تمایز از مسلمانان، مجبور به بستن آن بودند، و نیز، از اصطلاحات استعاریِ رایج در متون عرفانی و صوفیانۀ زبان فارسی. صوفیانِ فارسیزبان، این کلمه را، با توجّه به معنیِ اصلیاش، در دو مفهوم متضاد بهکار بردهاند. اینان، گاه زنّار را بهمعنیِ مجموعۀ قیودی دانستهاند که نفس سالک را در خود اسیر کرده و مانع از رهایی و تعالیِ او در سلوک میشود. این کلمه، مرتبهای دیگر بهمعنیِ اتّکای سالک به حبلِ متینِ توحید حضرت حق و یگانگی او در قوا و فعل و تأثیر بهکار رفته است. در این معنی، زنّاری که بر گردن سالک است، نه تنها مانع از سیر او نیست، که با اتّصال دائم او به حبل توحید، باعث تکامل دائم اوست. زنّار در معنیِ اوّل گسستنی و در معنیِ دوم تقویت کردنی و پاس داشتنی است.