سخنوری
سخنوری
منازعهای نمایشی در قالب شعر یا نثر، یا ترکیبی از این دو بین دو تن که رقابتی در مدح اولیای مذهبی داشتند. رسم سخنوری در سالهای دور از ابتکارات جوانمردانی بود که در راه ترویج مبانی تشیّع اهتمام میورزیدند. مجالس سخنوری برای عموم مردم متضمن فواید بسیار بود، و مردم را با شعر و ادب و نکتهسنجیهای ظریف آشنا میساخت، و با فرهنگ تشیّع و مبانی مذهبی الفت میداد. سخنوران تشکیلات مسلکی خاصی نیز برای خویش داشتند، و تمام ایشان درویش و سرسپردگان سلسلۀ خاصی از متصوفه بودند که بین خود آنان به سلسلۀ عجم معروف است. از خصایص آنها این بود که باید شغلی داشته باشند و سؤالکردن و پرسهزدن را (جز در موارد بسیار معدودی آن هم به دستور مرشد خود) پیشه نگیرند. لباس آنها نیز مانند مردم عادی بود و هیچگونه علامتی (مانند شارب و گیسوگذاشتن و کفنپوشیدن) نداشتند. مردم تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ در شبهای ماه رمضان، بعد از افطار تا نزدیکیهای سحر، در قهوهخانهها پای صحبت سخنوران مینشستند. رواج وسایل ارتباطی و سرگرمی جدید مانند تئاتر، رادیو، سینما، و تلویزیون بهتدریج سنت سخنوری را از رونق انداخت.