سرخ پوستان امریکای شمالی
سرخپوستان امریکای شمالی (American Indians)
(یا: بومیان امریکایی) اعضای هریک از اقوام بومی قارۀ امریکا. اقوام ساکن در قطب شمال، ازجمله اینوئیت[۱]ها (اسکیمو[۲]ها) و آلئوت[۳]ها، عموماً جزو سرخپوستان طبقهبندی میشوند. مسئولیت نظارت بر سیاست امریکا دربارۀ زندگی سرخپوستان، حفاظتگاهها، آموزش و پرورش، و رفاه اجتماعی آنها را دفتری در وزارت کشور امریکا بر عهده دارد. نخستین سرخپوستان امریکا در آخرین دوران یخبندان کرۀ زمین، در حدود ۲۰ تا ۳۰هزار سال پیش، با گذار از شمالشرقی سیبری به آلاسکا از تنگۀ برینگ[۴] که در آن هنگام از یخ پوشیده بود، وارد این قاره شدند. قدیمیترین آثار باستانشناختی یافت شده در شمال امریکا مربوط است به ۱۳ تا ۱۴هزار سال پیش. عمر این آثار در امریکای جنوبی عموماً به حدود ۱۲ تا ۱۳هزار سال پیش میرسد، اما کشفیات ۱۹۸۹ بر زمانی باز هم قدیمیتر، شاید ۳۵ تا ۴۰هزار سال پیش، دلالت دارد. در ۱۹۹۵، حدود ۱.۹میلیون سرخپوست در امریکا و کانادا زندگی میکردند. سرخپوستان امریکایی کوچنشین بودند و معاش خود را در سراسر این قاره از طریق شکار و ماهیگیری تأمین میکردند. آنان در امریکای شمالی و جنوبی و در همۀ مناطق اقلیمی، از نواحی حاره تا سرزمینهای یخزدۀ شمالی، در جنگلها، بیابانها، جلگهها، کوهها و درۀ رودخانهها میزیستند. جمعیتهای سرخپوست با تفکیکیافتن از یکدیگر، بهصورت اختصاصیتری درآمدند و انواع جوامع و زبانهای بسیاری را پدید آوردند. سرخپوستان امریکایی از قدیم کشاورز بودند و برای نخستینبار محصولاتی چون ذرّت، سیبزمینی، سیبزمینی شیرین، مانیوک[۵]، بادام زمینی[۶]، فلفل، گوجهفرنگی، کدو تنبل[۷]، کاکائو و فلفل هندی[۸] تولید کردند. آنان گیاهانی همچون تنباکو، کوکا[۹]، پیوت[۱۰] و سینکونا[۱۱] یا درخت گنهگنه (که بهترتیب برای تهیۀ نیکوتین، کوکائین، عرق کاکتوس (مسکالین)[۱۲]، و کوینین[۱۳] بهکار میرفتند) نیز کشت میکردند. سرخپوستان تقریباً همۀ نیازهای زندگی روزمرۀ خود را از مواد محلی تهیه میکردند. گاومیشهای جلگهها، درختان سواحل شمال غربی و جانوران منطقۀ قطبی، انبوهی از مواد خام را برای تهیۀ ابزارها، پوشاک، اشیای مناسکی و تزیینی برایشان فراهم میآورند. در میان سرخپوستان امریکایی و نیز میان آنان و اروپاییان، روابط تجاری برای مبادلۀ محصولات بومی و مصنوعات اروپایی نیز وجود داشت. از زمان برقراری ارتباط میان سرخپوستان و اروپاییان در ابتدای قرن ۱۶ (دهۀ ۱۵۰۰) و تاکنون، پذیرش فرهنگ و راه و روشهای زندگی سفیدپوستان بهصورت جریانی غالب و مسلط درآمده است. این امر در آغاز صرفاً به وامگیری از عناصر فرهنگی از خلال تجارت و زیستن در همجواری اروپاییها محدود میشد. اما فعالیتهای بیوقفۀ تبلیغات دینی سبب شد که اکثر سرخپوستان امریکایی مسیحیت را نیز بپذیرند و شیوههای زیست سنتی خود را، زیر فشار مهاجرتهای اجباری، انقراض نسل گاومیشها، و وادارشدن به اقامت در حفاظتگاهها از دست بدهند. به اینترتیب، سرخپوستان بیش از پیش به سفیدپوستان وابسته میشدند. بسیاری از برنامههای «دفتر امور سرخپوستان امریکا» در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ هدف همگونسازی سرخپوستان را دنبال میکردند و این امر خود به ازمیانرفتن فرهنگ آنان دامن میزد. با این وصف، بهرغم اجرای این برنامهها، نوعی هویت سرخپوست امریکایی متمرکز بر محور نمادهای قبیلهای، صورتهایی از باورهای دینی، موسیقی، رقص و انواع منتخب پوشاک، رو به رشد گذاشت. احتمالاً بهجز سرخپوستان امریکایی ساکن در مناطق دوردست شمالی این قاره، همۀ جماعتهای سرخپوست از اقوامی پدید آمدهاند که از لحاظ وراثتی ناهمگن و با یکدیگر درآمیخته بودند. پیوند گروههای سرخپوست با یکدیگر و همچنین با اروپاییها و سیاهان، از دورۀ استعمار تا امروز تداوم داشته است. شمار افراد هریک از گروههای سرخپوست در طیفی بیش از ۱۰۰هزار نفر تا کمتر از ۱۰۰ نفر نوسان دارد. در کل، همانگونه که گفته شد، رقم سرخپوستان در امریکا و کانادا به حدود ۱.۹میلیون نفر میرسد (۱۹۹۵) و تقریباً نیمی از این عده در حفاظتگاهها یا در نزدیکی آن مکانها زندگی میکنند، در حالیکه بقیه در جمعیت عمومی این کشورها جای گرفتهاند. در حال حاضر هنوز ۱۷۵ زبان سرخپوستی در امریکا تکلم میشود و اگرچه در حدود نیمی از سرخپوستان امریکایی هنوز در کنار زبان انگلیسی به زبانهای بومی خود نیز سخن میگویند، اما فقط در حدود بیست درصد از زبانها از نسل پیشین به نسلهای بعدی منتقل شدهاند.