سعادت

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

سعادت
(در لغت به‌معنای نیک‌بختی و ضد شقاوت و بدبختی) در اخلاق، به‌دست‌آوردن کامل بهره‌ها و لذّت‌ها و برکناری از دردها و رنج‌ها. این امر با تهذیب نفس از صفات ناپسندیده و آراسته‌شدن به صفات پسندیده تحقّق می‌یابد. از دیدگاه غالب حکمای اسلامی، به تَبَع ارسطو، سعادت، چیزی جز دانش و دانایی نیست و حکیم با فضیلت، چنان‌ که سقراط می‌گفت، به‌سبب دانایی سعادتمند است. آن‌ها سعادت را به سه قسم یا به سه جنس تقسیم می‌کنند: ۱. نفسانی یا روحی، که رسیدن به کمال دانش و معرفت است که در سایۀ آن جهان فرد به جهانی عقلی تبدیل می‌شود که شبیه جهان عینی است. حکمای اسلامی برای رسیدن به کمال معرفت معتقد بودند که باید معارف را بدین ترتیب آموخت: علم تهذیب اخلاق؛ علم منطق؛ علم ریاضی؛ علم طبیعی؛ علم الهی؛ ۲. بدنی یا جسمی که دست‌یافتن به کمال جسمانی است که با آگاهی و بهره‌گیری عملی از دانش‌هایی که «به نظام حال بدن بازمی‌گردد»، میسّر می‌شود. آگاهی از دانش پزشکی و بهره‌گیری از دستور‌العمل‌های طبی، به‌منظور حفظ صحّت و سلامت بدن و درمان بیماری‌های خویش، همچنین ورزیده‌کردن بدن با ورزش‌های گوناگون ازجمله علم‌ها و عمل‌هایی است که در تحققّ سعادت بدنی سخت سودمند است؛ ۳. مدنی یا اجتماعی و آن رسیدن به کمال سعادت در زندگی اجتماعی است. این امر، در پرتو دانش‌هایی به‌بار می‌آید که مفید و نظام‌بخش حال ملت و دولت و جامعه و معاش است. اما حکما راه دقیقی را برای رسیدن جامعه به سعادت مشخص نکرده‌اند ولی پیشنهاد می‌کردند باید از دانش‌هایی مانند دانش‌های دینی از قبیل فقه، کلام، حدیث و تفسیر و دانش‌های ظاهری چون ادب، بلاغت، نحو و کتابت و حساب و نظایر آن‌ها بهره برد.