سفرنامه
سفرنامه
شرح گزارشگونهای از مشاهدات نویسنده از سرزمینهایی که بدان سفر کرده است. پارهای از سفرنامهها را میتوان نوعی زندگینامۀ خودنوشت بشمار آورد. تا پیش از اختراع سینما و تلویزیون و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، سفرنامهها تنها وسیلۀ آشنایی مردم با اوضاع و شرایط جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی سرزمینهای دیگر بود. سفرنامهها را میتوان به چند گروه تقسیم کرد: سفرنامههای حقیقی که حاصل مشاهدات واقعی نویسندهای کنجکاو و احتمالاً ماجراجوست. سفرنامههای تمثیلی که شرح سفر روحانی و سیروسلوک نویسنده است، مانند ارداویرافنامه، و سیرالعباد الی المعاد سنایی غزنوی و سیاحت غرب آقانجفی قوچانی و بالاخره سفرنامههای خیالی که شرح مشاهدات تخیلی نویسنده است. این گروه از سفرنامهها را میتوان به زیرگروههایی تقسیمبندی کرد: مانند حی بن یقظان ابن سینا (سفرنامهای فلسفی)، کمدی الهی دانته (سفرنامهای اخلاقی ـ مذهبی)، سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ اثر زینالعابدین مراغهای (سفرنامهای اجتماعی ـ سیاسی)، و بیست هزار فرسنگ زیر دریا اثر ژول ورن (سفرنامهای علمی ـ تخیلی). سفرنامهنویسی سابقهای بس کهن دارد. قدمت یکی از سفرنامههای مصری به قرن ۶پم میرسد و آن سفرنامۀ کوسموس اسکندرانی است که گزارش سفری است به حبشه، هند غربی، و سیلان. پولوبیوس مورخ (۲۹۰ـ۲۰۸پم) از سفرهایی یاد میکند که برای کسب اطلاعات انجام داده است. استرابون، جغرافیدان یونانی، بسیاری از آثارش را برپایه مشاهداتش در سفرهایی که کرده بود تألیف کرده است. از کهنترین سفرنامههای چینی میتوان از سفرنامۀ فا ـ هیان (ح ۳۹۹ـ۴۱۱م) که به هند سفر کرده بود و سفرنامۀ هوئن تسانگ، زائر چینی که در قرن ۶م، در روزگار ساسانیان، به سرزمینهای مجاور ایران سفر کرد نام برد. در اواسط قرن ۱۳م جووانی دو پیانو کارپینی به دربار خان مغول در قراقروم اعزام شد. اما پس از بازگشت به اروپا سفرنامۀ خود را به رشتۀ تألیف درآورد. مشهورترین سفرنامهنویس اروپایی، در قرنهای میانه، مارکو پولو است که در ۱۲۵۴م در ونیز بهدنیا آمد. همراه پدر و عمویش سفری طولانی به چین و خاور دور کرد. از ایران هم دیدار کرد. او در مسیر خود شرایط جغرافیایی، وضعیت اقلیمی و منابع طبیعی، راهها، خلقوخوی و آدابورسوم شهرها را شرح میداد (← سفرنامۀ مارکو پولو). پس از انقلاب صنعتی پارهای از جهانگردان اروپایی ماجراجویانی بودند که درپی اهداف استعماری به آسیا و افریقا و قاره اروپا سفر کردند و شرح سفر خود را نوشتند که مورد استفاده مأموران کشورهای استعمارگر قرار گرفت. بخشی از سفرنامههای این دوره نیز از آن مبلّغان مسیحی یا حتی افراد کنجکاو و رمانتیک است. بسیاری از آثار منثور نهضت رمانتیک در قالب سفرنامه است. ازجمله گزارش گوته از سفرش به ایتالیا (۱۷۸۶ـ۱۷۸۸) که از کتابهای پُرخوانندۀ زمان خود بود. نامههای یک مسافر روسی از نیکولای کارافرین (۱۷۶۶ـ۱۸۲۶) هم از این قبیل آثارند.
سفرنامهنویسی نزد مسلمانان. از نخستین قرون هجری آغاز میگردد. مسلمانان بهدلیل گسترش امپراتوری اسلامی و لزوم ادارۀ آن، کنجکاوی علمی در شناخت شرایط دیگر مسلمانان، سفر حج، و بهدلیل تجارت و کسب سود اقدام به نگارش کتابهای جغرافی و سفرنامه کردند. نخستین مسلمانی که بهکشورهای دوردست، تا سواحل هندوچین، مسافرت دریایی کرد سلیمان تاجر بود. کتاب اخبارالصّین و الهند (۲۳۷ق) اثر اوست. این سفرنامه پایۀ بسیاری از داستانهای سندباد و هزارویکشب شد. سلیمان تاجر سفرنامۀ خود را ۴۲۵ سال پیش از مارکو پولو نوشته است. بعضی از سفرنامههای مسلمانان را سفیران یا مأموران سیاسی نوشتهاند، مانند سلّام الترجمان، در دورۀ عباسیان که به امر خلیفه به شمال دریای خزر سفر کرد و از کشورهای گرجستان، ارمنستان و حتی بعضی از نواحی روسیه دیدن کرد و از کوههای آرال و آلتایی گذشت. بسیاری از جغرافیدانان مسلمان آثار خود را برپایه اطلاعاتی که از سفرها و مشاهداتشان بهدست آوردند تألیف کردهاند. از اینرو آثار آنها را میتوان در زمرۀ سفرنامهها نیز محسوب کرد، مانند یعقوبی (قرن ۳م) که در مقدمۀ کتاب اخبارالبُلدان از عشق خود به شناسایی سرزمینها و مردم دیگرکشورها سخن میگوید. دیگر سفرنامۀ ابن فضلان است که از جانب خلیفه عباسی به دربار شاه بلغار اعزام شد تا به بلغارهایی که مسلمان شده بودند کمک کند. سفرنامۀ ابن فضلان قدیمترین شرح قابل اعتماد راجع به روسیه است. در همان زمان ابودلف از راه زمینی همۀ آسیای مرکزی و هندوستان را تا نواحی جنوب آن کشور زیر پا گذاشت. او حدود ۳۳۱ق از رودخانۀ جیحون گذشت و از صحرای تاتار به چین رفت و بار دیگر راهی هند شد و تا جنوب آن کشور پیش رفت، کتاب او عجائبالبلدان حاوی اطلاعاتی دربارۀ مردم و سرزمین تبت و ترکستان و مغولستان است. ابوزید احمد بن سهل بلخی (ح ۳۳۶ـ۳۲۲ق) پیاده به عراق سفر کرد و هشت سال در آنجا اقامت گزید. کتاب او صورالاقالیم است که ازبینرفته ولی استخری آن را در تألیفات خود آورده است. ابن حوقل معاصر معتصم، خلیفه عباسی، سفرهای بسیار کرد و کتاب المسالک و الممالک را نوشت. ابوعبدالله مقدسی ( ـ۳۸۱ق) سرزمینهای اسلامی ـ به جز سیستان و اسپانیا ـ را درنوردید. هدف او گردآوری اطلاعات بود. او کتاب احسنالتقاسیم را تألیف کرد. مسعودی مهمترین جهانگرد مسلمان پیش از ابن بطوطه است که از سواحل اقیانوس اطلس و بحر خزر تا سرزمین هند و حتی بعضی از کشورهای دوردست جنوب شرقی آسیا را زیر پا گذاشت. از قرن ۵ق چند اثر ارزنده در جغرافی و سفرنامه باقی مانده است. از آن جمله سفرنامۀ ناصرخسرو حکیم اسماعیلی و شاعر بزرگ ایرانی که مشتمل است بر اطلاعات فراوانی دربارۀ جغرافیای خاورمیانه و کتاب ماللهند بیرونی. قرن ۶ق با یک رشته گزارش سفرهای دریایی و رهنامهها همراه است که دریانوردان مسلمان مانند سهل بن أبان نوشتهاند. از این قرن آثار مهمی در موضوع جغرافی و سفرنامه از مسلمانان اندلس باقی مانده است که میتوان از کتاب جغرافیای زهری غرناطی و کتاب المغرب عن بعض عجایبالمغرب مازنی و کتاب سفرنامۀ ابن جبیر نام برد. نامآورترین چهرۀ سیاح و جغرافیدان این قرن ابوعبدالله ادریسی است که در دربار روجر دوم، پادشاه سیسیل اقامت داشت. او در ایام جوانی فراوان سفر کرد و مینویسد که از لیسبون پرتغال، اندلس، مراکش و قسطنطینه دیدن کرده است. ظاهراً ادریسی به جنوب فرانسه و انگلستان نیز سفر کرده است هرچند که از این نقاط با دقت کمتری سخن میگوید. کتاب مشهور او روضالانس و نزهةالنفس است. در قرن۷ق یاقوت حموی کتاب معجمالبلدان را تألیف کرد. یاقوت به نقاط مختلف جهان اسلام سفر کرد و مقارن حمله مغول مدتی در مرو اقامت گزید. مشهورترین سیاح مسلمان ابن بطوطه است. او در مراکش بهدنیا آمد و سفر خود را که ۲۹ سال بهطول انجامید، در ۷۲۵ق آغاز کرد و از شمال افریقا، مصر، شام، حجاز، عراق، ایران، یمن، بحرین، ترکستان، ماوراءالنهر و قسمتی از هندوچین و جاوه و مراکز افریقا دیدار کرد. در دورۀ عظمت امپراتوری عثمانی یک رشته سفرهای دریایی صورت گرفت، و در نتیجۀ آنها سفرنامههایی مربوط به دریانوردی نوشته شد. از آن جمله است کتاب الفوائد فی اصول علمالبحر و القواعد تألیف ابن ماجد، و چندین رساله دربارۀ اقیانوس هند و مجمعالجزایر مالایا تألیف سلیمان مهری. در نیمۀ اول قرن ۱۱ق، الغبیگ (۱۰۱۳ـ۱۰۶۵) سفیر شاه عباس اول صفوی به دربار شاهان اروپا گسیل شد. او در اسپانیا به دین مسیحیت گروید و به دون خوان ایرانی شهرت یافت. دورۀ قاجاریه ـ با ارتباط بیشتر کشورهای مسلمان با اروپا ـ تعداد سفرنامهها بیشتر شد و رنگوبوی دیگری بهخود گرفت. در این سفرنامهها علاوهبر توصیف شهرها، به شرایط اجتماعی ـ سیاسی آنها نیز پرداخته شده است. مانند دلیل السفرا نوشتۀ میرزا ابوالحسن خان شیرازی معروف به ایلچی که به نمایندگی دولت ایروان بعد از جنگهای ایران و روس به آن کشور سفر کرد و میتوان آن را یکی از جامعترین کتابهایی دانست که به فارسی دربارۀ اوضاع و آداب و رسوم مردم روسیه نوشته شده است. همچنین میتوان از کتابهای سفرنامۀ میرزا صالح شیرازی، از نخستین دانشجویانی که عباس میرزا، ولیعهد، بهانگلیس فرستاد؛ و سفرنامۀ سفینه طالبی نوشته میرزا ابوطالب نام برد که از هند به انگلیس سفر کرد. سفر به اروپا و توصیف آن چنان پُرجاذبه شده بود که حتی شاهان قاجار نیز چنین کردند، از آن جمله است سفرنامۀ ناصرالدین شاه (شرح سه سفر) و سفرنامۀ مظفرالدین شاه به اروپا. در ایران، یکی از انواع سفرنامهها شرح مسافرت به مکه و زیارت خانۀ خدا در ایام حج است که میتوان آنها را «حجنامه» خواند، مانند فتوحالحرمین از محیالدین لاری (۹۳۲ق)، سفرنامۀ مکه از مشتری خراسانی (۱۲۶۴ـ۱۳۰۵)؛ سفرنامۀ حاج میرزا علی خان امینالدوله (۱۲۶۰ـ۱۳۲۲ق) و در زمانۀ ما خسی در میقات از جلال آل احمد. در دوران انقلاب مشروطیت نیز بعضی از متفکران و نویسندگان ایرانی کوشیدند تا با نگارش سفرنامههای تخیلی اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی ایران را به اطلاع هموطنان خود برسانند، از آن جمله است مسالکالمحسنین از عبدالرحیم طالبوف (۱۲۵۰ـ۱۳۲۸ق) و سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ از حاج زینالعابدین مراغهای.
ایران در سفرنامههای بیگانگان. از نخستین سفرنامههای بیگانگانی که به ایران سفر کردهاند میتوان از بازگشت ده هزار یونانی نوشتۀ گزنفون و کتاب پرسیکا نوشتۀ کتزیاس، پزشک اردشیر دوم هخامنشی، نام برد. نخستین جهانگرد غربی که در دوران اسلامی به ایران خود سفر کرد و سفرنامه نوشت خاخام بنیامین اسپانیایی بود که در سالهای ۵۶۰ـ۵۶۹ق، در عهد سلجوقیان، از ایران دیدن کرد. بعد از او مارکو پولو شرح سفرش به ایران را نوشت. در عهد تیمور، کلاویخو، فرستادۀ هانری سوم، پادشاه فرانسه، در ۷۰۶ق به ایران سفر کرد و شرح دقیقی از ایران در سفرنامۀ خود آورده است. او نخستین جهانگرد غربی است که در سفرنامهاش از تهران نام میبرد. در عصر صفویه، بهدلیل ارتباط ایرانیان با اروپا و موقعیت نظامی و سیاسی ایران، سفرا و جهانگردان اروپایی زیادی به ایران آمدند. بعضی از آنها شرح سفر خود را تدوین و تألیف کردهاند که در شناخت ایران و ایرانیان به غربیان مؤثر بوده و آنها را میتوان از منابع مهم ایرانشناسی محسوب کرد. تاورنیه در فاصله سالهای ۱۰۴۱ تا ۱۰۷۵ق، حداقل ۶بار به ایران سفر کرد. شاردن در ۱۰۷۶ق به ایران آمد و تا ۱۰۸۲ق ۲بار دیگر به ایران سفر کرد. میتوان گفت که هیچ جهانگرد اروپایی به اندازۀ شاردن ملتهای اروپایی را با ایران دورۀ صفوی آشنا نساخت. سیاحتنامۀ ۱۰جلدی او با عنوان سفرنامۀ شاردن یکی از مفصلترین و بهترین سفرنامههایی است که دربارۀ ایران نوشته شده است. در دورۀ افشاریه و زندیه، بهعلت ناامنی و اغتشاش، جهانگردی به ایران نیامد، مگر ویلیام فرانکلین که از ۱۲۰۰ تا ۱۲۰۲ق به ایران سفر کرد. سفرنامۀ او راوی حوادث اواخر سلسله زندیه و روی کارآمدن سلسلۀ قاجاریه است. در اوایل قرن ۱۳ق، بهعلت رقابتهای دولتهای بزرگ استعماری آن زمان و موقعیت خاص جغرافیایی ایران، بار دیگر ایران مورد توجه قرار گرفت و جهانگردان زیادی به ایران آمدند، ازجمله میتوان از سر جان ملکم، جیمز موریه، کنت گوبینو، مادام دیولا فوا و لرد کرزن نام برد. در نخستین سالهای قرن ۲۰ ویلیامز جکسون امریکایی به ایران سفر کرد و کتاب ایران، گذشته و حال را منتشر کرد. خانم ویتاسَکْویل وِست در اوایل دورۀ پهلوی به ایران آمد و کتاب مسافر تهران را نوشت. از نیمۀ قرن ۲۰ با پیشرفت تلویزیون و پخش فیلمهای مستند دربارۀ دیگر سرزمینها و ملتها سفرنامهنویسی اهمیت قبلی خود را از دست داد. امروزه بیشتر سفرنامهها شرح مشاهدات اهل ادب و تفکر است به سرزمینهای دیگر و بیان چگونگی زندگی فکری و معنوی و شرایط فرهنگی و سیاسی دیگران.