سلسله (تصوف)
سلسله (تصوف)
(در لغت به معنی زنجیر و ردیف و صف) از اصطلاحات خاص صوفیان. در هر علمی که یا محتوای نقلی داشته، یا قواعد و قوانین آن سینه به سینه نقل میشده است، اتصال به مشایخ پیشین، بیشتر مورد نظر جویندگان آن دانشها بوده است. از این قسم است علم حدیث و علم خط، که اولی به خاطر محتوای نقلی، و دومی به خاطر انتقال سینه به سینۀ دقایق آن، همچنان زنجیرۀ متصل خود را محفوظ نگاه داشته است. پیدایش سلسله در میان صوفیان نیز، چنین زمینهای دارد. چه، در دورههای نخست پیدایش تصوّف، مریدانی که تحت تربیت استادی خاص، به سر میبردند، مجموعۀ تعلیمات علمی و عملی آن استاد را به طبقۀ بعد از خود منتقل مینمودند. بدین ترتیب، در آن دورهها، اگرچه عنوان سلسله هنوز بهوجود نیامده بود، امّا اندکاندک زمینۀ پیدایش سلسلههای مختلف پدید میآمد. ظاهراً نخستین بار، پس از قرن ۴ق، سلسلهای منظم از مشایخ تا معروف کرخی تنظیم شده است. اگرچه بیشتر سلسلههای صوفیه، به انکار دیگر سلسلهها نمیپردازند، پرواضح است که تمامی آنها، کاملترین سلسلۀ مشایخ را در سلسلۀ خود سراغ میگیرند. نیز پارهای از سلسلهها منطقهای و پارهای فرامنطقهایاند. قدمت سلاسل نیز یکسان نیست. باوجود این، تمامی طرق صوفیه دارای قواعد و قوانین سلوکی و اجتماعی خاصیاند که به مرور زمان، این قواعد در این هر دو بُعد، رو به ضعف و سستی نهاده و امروزه دیگر از قوانین جدّی سلسلههای مختلف کمتر میتوان نشان جست. نیز به گفتۀ بسیاری، از مشایخ بزرگ همچون ابن عربی، بهرغم سلسلۀ منظم و بههم پیوستۀ شاگردان و شاگردان شاگردانشان، هیچ سلسلهای به نام آنان پدید نیامد. اگرچه بهدرستی نمیتوان تمامی سلسلهها را ضبط کرد، به تقریب میتوان گفت که امروزه در جهان اسلام در حدود بیست سلسله و در ایران نیز در حدود دَه سلسله به فعّالیت مشغولند.