سپیدجامگان
سِپیدجامگان
(یا: مُقَنَّعیه؛ مُبَیَّضه) نام پیروان مُقَنَّع خراسانی. ابن خلّکان نام مُقَنع را عطا یا حکیم گفته و خواندمیر او را حکیم بن عطا و لقبش را هاشم ذکر کرده است. وی بهسبب زشتی چهره همیشه صورت خود را در زیر نقابی از حریر سبز پنهان میکرد و بدین سبب او را «اَلْمُقَنع» نامیدند. او در مرو قیام کرد و سپس به ماوراءُالنَّهر و از آنجا در کنار شهرکَش در درون قلعهای مستحکم جای گرفت و گروهی به او گرویدند. وی ادعا میکرد که ذات پروردگار در کالبد پیامبران از حضرت آدم تا خاتم (ص) و سپس به بدن ابومسلم خراسانی و از آنجا به بدن خود او حلول کرده است. گویا به هندسه و فیزیک آشنایی داشته و با استفاده از همین دانش و جهل مردم، دست به اموری میزده که آنها را معجزات خود میخوانده است. او فرایض نماز و روزه و دیگر عبادات را از پیروانش برداشت. به گفتۀ ابوریحان بیرونی وی نابینا بود و حریری سبز را به عنوان برقع بر چهرۀ خود میانداخت و ادعای خدایی میکرد و به آیین مزدک توجه داشته است. برخی سپیدجامگان را به مانویه و زنادقه نیز منسوب کردهاند. در دوران خلافت مهدی، خلیفۀ عباسی، در ۱۶۳ یا ۱۶۹ق مُقنع محاصره شد و چون یقین پیدا کرد که کشته خواهد شد، خود را به درون تنور انداخت. سپیدجامگان تا مدتها پس از مرگ مقنع (۱۶۱ق) در ماوراءالنهر به حیات خود ادامه دادند.