سکون
سُکون
(در مقابل حرکت) اصطلاحی در فلسفه و کلام. به شیوههای گوناگونی تعریف شده است؛ متکلمان آن را استقرار در زمان و فلاسفه آن را عدم اعتبار حرکت در آنچه شأن حرکت دارد، دانستهاند. بنابراین، چون مجردات شأن حرکت ندارند، سکون نیز در آنها بیاعتبار است، یعنی مجردات نه متحرک و نه ساکن شمرده میشوند. چون حرکت در چهار مقولۀ کمّ، کیف، أین و وضع رخ میدهد، سکون بهمعنی عدم حرکت در این چهار مقوله خواهد بود؛ یعنی رخندادن حرکت در مقدار و کیفیت شیء و عدم حرکت مکانی و وضعی آن. ملاصدرا با تحلیل حرکت جوهری جهان، مادّه را همواره در سیلان میداند و هیچگونه سکونی را برای آن فرض نمیکند، جز هنگامیکه تمام قوای یک متحرک به فعلیت تبدیل شود که لحظۀ آرامش آن فرا میرسد.