شادلو
شادْلُو
از ایلات کرد چَمَشگزکلو، شاخۀ کرمانجی، در شمال خراسان، مرکب از طوایف و تیرههای مختلف، ازجمله قنبرانلو، دیرانلو، بوطالبلو، بدرانلو و الانلو. سازمان داخلی ایل شادلو، از نیمقرن پیش روبه اضمحلال نهاد. امروزه هیچ گروه چادرنشینی به این نام وجود ندارد. ایل شادلو همانند ایلات زعفرانلو و کیوانلو از تجزیۀ ایل چمشگزکلو بهوجود آمده است که ظاهراً تا اواخر صفویه یکپارچه بوده است. شادلوها بر اثر حملات اقوام ازبک و ترکمن به درون، نسا و آخال از آن نواحی کوچیدند و در شمال خراسان امروزی سکنا گزیدند و پس از استقرار در بجنورد، حکومت آن ولایت را بهدست گرفتند. خوانین حکومت شادلو در بجنورد در عین حال عنوان ایلخانی داشتند. خوانین شادلو در آغاز دورۀ نادرشاه از همکاری با او خودداری کردند و پس از مدتی ناگزیر به خدمت او درآمدند. جعفرقلیخان شادلو سرکردۀ شادلوها در جنگ با نادر کشته شد. دولیخان دوم، از خوانین مهم شادلو، بانی شهر جدید بجنورد است. ابراهیمخان فرزند دولیخان در آغاز از مخالفان آقامحمدخان بود. نجفعلیخان فرزند ابراهیمخان از یاران عباسمیرزا شد. جعفرقلیخان فرزند معروف او حسنخان سالار را در شورش علیه محمدشاه و ناصرالدینشاه همراهی کرد اما پس از گفتگوهایی با حسامالسلطنه از اردوی سالار جدا شد. او تا سال مرگ حاکم بجنورد و استرآباد بود (۱۲۷۵ق). حیدرقلیخان سهامالدوله از سرکردگان بزرگ خراسان در نیمۀ اول سلطنت ناصرالدینشاه بود. یارمحمدخان سهامالدوله، برادرزادۀ حیدرقلیخان، پس از چند سال نیابت، از طرف خانباباخان، عموزادۀ جوانش، با موافقت دولت به ایلخانی شادلو و حکمرانی بجنورد و استرآباد رسید. پس از درگذشت او (۱۳۲۲ق) پسرش عزیزاللهخان سالار مفخم (سردار معزّز بعدی) بر جای او نشست. ماجرای معروف حملۀ ترکمنها به قوچان و اسارت دختران و زنان قوچانی در آستانۀ انقلاب مشروطیت در دورۀ عزیزاللهخان اتفاق افتاد. او سرانجام در دورۀ پهلوی اول دستگیر و بههمراه چند تن از بستگانش اعدام شد. بعضی آثار ایلخانان شادلو نظیر ساختمان بیمارستان قدیمی بجنورد که قبلاً محل سکونت آنان بود و همچنین بقعۀ معروف بشقارداش همچنان باقی است.