شازده احتجاب
شازده احتجاب
رمانی کوتاه، به فارسی نوشتۀ هوشنگ گلشیری، بهشیوۀ جریان سیالِ ذهن (← راوی)، در ۱۳۴۷ش. شازده احتجاب، آخرین بازماندۀ یکی از خاندانهای اشرافی قاجار، در واپسین شب زندگیِ خود، گذشتۀ سبعانۀ خاندانش را مرور میکند. او طی روندی خودشناسانه به سفر ذهنی هولناکی میرود؛ سفری که انگیزۀ آن عکسهای بازمانده از گذشتگان است. یادها بهشیوۀ تداعی معانی، درپی هم میآیند تا رفتهرفته تصویری از جابهجایی دورۀ قاجاریه به پهلوی پدیدار شود. نویسنده نیز برای تصویرکردن فضای موردنظر، از نثر قاجاری بهرهها برده است. با وجود درهمریختگی زمانها، رمان از انضباطی درونی برخوردار است. این اثر از قویترین داستانهای ایرانی در توصیف زوال اشرافیت زمیندار است. بهمن فرمانآرا براساس داستان شازده احتجاب، در ۱۳۵۳، فیلمی بههمین نام ساخته است.