شاهد (عرفان و ادب)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

شاهد (عرفان و ادب)
(در لغت به‌معنی گواه و زیبارو) در اصطلاح عارفان، حق را گویند به اعتبار ظهور و حضور. این اصطلاح در زبان کسانی همچون حافظ و مولوی به‌معنی تجلّی جمال خداوند در همۀ پدیده‌های هستی است، ازجمله انسان، کامل‌ترین پدیدۀ هستی و آیینۀ تمام‌نمای حضرت حق؛ از این‌رو، اینان زیبارویان را شاهد خوانده‌اند. امّا در عرفان ابن‌ عربی و ابن فارض و نحلۀ آن دو، شاهد، اثری است که مشاهدۀ مشهود در قلبِ مشاهِد برجای می‌نهد. این اثر ، که شاهد عارف است ، در بیشتر اوقات، یا حصولِ علمی ناخودآگاه است، یا وجدی است، یا حالی. اینان، عدم تأثّر قلب از مشاهدۀ صورتی را که بر غایت جلال یا جمال است، شاهد فنای سالک از نفس و بقای او به ربّ متعال دانسته‌اند. در ادبیات فارسی و عربی شاهد به انسان خوبرو و محبوب و معشوق و هر چیز زیبا اطلاق می‌شده و سالکان گاه گرفتار عشق مجازی (شهوانی و دنیوی) می‌شده‌اند و کار به انحرافات اخلاقی می‌کشیده است. لذا بسیاری از صوفیان و عارفان، شاهد بازی (اَمْرَد بازی) را که به بهانۀ «عشق مجازی، پلی به سوی عشق حقیقی است»، صورت می‌گیرد، به حق و هوشیارانه، طرد و نفی کرده‌اند.