شطح
شَطْح
(در لغت بهمعنی حرکت شدید سنگ آسیا) در اصطلاح عرفان، سخنانی که در حالت وجد و بیخودی گفته میشود. شطحگویی، از علایم نقصانِ صوفی است و دربارۀ مشایخ بزرگی چون بایزید و حلّاج به نقصانِ سیر در منازل گذشته تفسیر شده است. از اینرو، از شیوخ متمکّنی چون جنید و ابن عربی هیچ شطحی گزارش نشده است. از سویی دیگر، صوفیان معتقدند که اگرچه شطح و شطّاحی در شریعت حرام، و گویندۀ شماری از شطحیاتِ کفرآمیز، مرتد و واجبالاعدام است، و چون این سخنان در حالت غلبۀ وجد و بیخودی بر زبان میآید و متکلّم در آن حالت عقل را، که شرط عامّ تکلیف است، فاقد است، نمیتوان او را مکلّف پنداشت و بنابه احکام شریعت، کافر خواند. به هر روی، کسانی چون روزبهان بقلی به جمع و شرح شطحیات پرداختهاند و برای هر شطحی، معنی یا تفسیری متشرّعانه جستوجو یا پیشنهاد کردهاند.