شعر منثور
شعر منثور
مجموعه سرودههایی كه با وجود نمونههای پراكنده و اغلب ناموفق در دهههای ۱۲۹۰ تا ۱۳۲۰، در دهههای ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ در حاشیۀ شعر نیمایی رشد و گسترش یافت و در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ شعر نیمایی را به حاشیه رانْد و خود در محور اصلی قرار گرفت. هرچند، نوع تخیّل در شعر نیمایی و منثور، به یك سان، مورد توجه قرار میگیرد، امّا تكیه بر مسائل سیاسی و اجتماعی در شعر منثور به اندازه شعر نیمایی نیست. شعر منثور دو گرایشِ آهنگین و غیرآهنگین را در خود پنهان دارد. نمایندۀ مهم شعر منثور آهنگین، احمد شاملو است كه سرودههایش از دهۀ ۱۳۳۰، بهویژه از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، مورد توجّه گروههای به نسبت گستردهای از شعرخوانان معاصر قرار گرفت. گرایش غیرآهنگین شعر منثور با نمایندگانی مانند بیژن جلالی و احمدرضا احمدی و دیگران، از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، اغلب به خوانندگان خاصتر شعر معاصر اكتفا كرده است. هردو شاخۀ شعر منثور، اغلب، به نادرست، به نام شعر سپید/سفید مورد اشاره قرار میگیرد.