شوآب، چارلز (۱۸۶۲ـ۱۹۳۹)
شُوآب، چارلْز (۱۸۶۲ـ۱۹۳۹)(Schwab, Charles)
نخستین سرمایهگذار امریکایی صنعت فولاد. ریاست شرکت فولاد کارنِگی و شرکت فولاد ایالات متحده[۱] را بهعهده داشت و پس از آن، شرکت فولادِ بتلهم[۲] را به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان فولاد در امریکا تبدیل کرد. پسر یک کارگر پشمباف و تولیدکنندۀ پتو بود. مختصر تحصیلات خود را در لورتو[۳] گذراند. مدتی کوتاه شاگرد خواروبارفروشی بود و سپس، به کارگری در کارخانۀ فولادسازی اِدگار تامسون[۴] در برَداک پرداخت که در مالکیت اندرو کارْنِگی[۵] بود. در همین کارخانه بود که توانایی خارقالعادهاش در زمینۀ برقراری روابط دوستانه به صعود سریع او به رأس امپراتوری کارنگی منتهی شد. در ۱۹سالگی معاون مدیر یکی از واحدهای این کارخانه شد و پس از کشتهشدن مدیر کارخانه در حادثهای در ۱۸۸۷، مدیریت کارخانۀ فولادسازی تامسون[۶] را بهعهده گرفت. در ۱۸۹۲، اندرو کارنگی او را مسئول بهسازی روابط کارگران و مدیریت کارخانه کرد تا پس از اعتصاب خونینی که در کارخانۀ هومْسْتِد[۷] به راه افتاده بود، اوضاع را به حالت عادی بازگرداند. او نه فقط اوضاع را در هومْسْتِد به حالت عادی بازگرداند، که با کمک گرفتن از پیشرفتهای فناوری، بازده تولید این کارخانه را نیز افزایش داد. در ۱۸۹۷، در ۳۵سالگی، با حقوق سالانهای بالغ بر ۱میلیون دلار رئیس شرکت فولاد کارنگی شد. در دسامبر ۱۹۰۰، حین صرف شام با سرمایهگذاری با نام پیِرپانْت مورگان[۸]، فکر ادغام چندین شرکت رقیب و تشکیل یک شرکت عظیم فولاد را پیشنهاد و سپس، واسطۀ بین مورگان و کارنگی برای معاملۀ کارخانههای متعلق به کارنگی شد. در ۱۹۰۱، شرکت فولادسازی ایالات متحده تأسیس شد و به اصرار مورگان، شوآب نخستین رئیس آن شد و طی دو سالی که ادارۀ آن را به عهده داشت، سالانه بیش از ۲میلیون دلار دریافت کرد. با وجود نبوغی که در برقراری روابط انسانی داشت، نتوانست به رابطهای صلحآمیز با سایر مدیران شرکت و شخص مورگان دست یابد و در ۱۹۰۳ استعفا کرد. سپس، انرژی و ثروت خود را برای برپایی شرکت فولاد بسیار کوچکتری، با نام شرکت فولاد بتلهم، بهکار گرفت. عمدۀ سهام این شرکت متعلق به او بود. در ۱۹۰۴، با ادغام آن در شرکت کشتیسازی ایالات متحده شرکت فولاد بتلهم را توسعه داد و سرانجام آن را رقیب غول فولادسازی امریکا کرد. در آخر، در مقام رئیس مؤسسۀ آهن و فولاد امریکا[۹] (۱۹۲۷ـ۱۹۳۲)، در حالیکه از منزلتی والا و ثروتی هنگفت برخوردار بود، آشکارا حرف اول را در صنعت فولاد ایالات متحده میزد. بروز رکود بزرگ در امریکا، بعضی سرمایهگذاریهای غیرمعقول، و شیوۀ زندگی بسیار مسرفانه، حتی برای او که ثروتش را حدود ۲۰۰ میلیون دلار تخمین میزدند، پیامدهای ناگواری دربرداشت. او کوشید هزینههایش را تا حدودی کاهش دهد، اما هنگامی که در ۱۹۳۹ براثر بیماری قلبی از دنیا رفت، ورشکسته بود و همۀ آن ثروت هنگفت را بهباد داده بود.