شکاک
شَکّاک
ایل بزرگ کُرد، ساکن در نواحی مرزی ایران و عراق و ترکیه، متشکل از چندین طایفۀ بزرگ ازجمله بالکانلو، عبدویی، کاردار و مامدی. شکاکهای ایران غالباً در سلماس، صومای، برادوست و مرگور، شکاکهای ترکیه در نواحی مرزی و شکاکهای عراق در برخی نواحی شمالی سلیمانیه سکونت دارند. جمعیت شکاکها در قرن ۱۴ق حدود ۶۰۰۰ خانوار بوده است. امروزه همۀ شکاکهای ایران یکجانشیناند و تعداد چادرنشینان آن به ۲۶ خانوار رسیده است. در اوایل سلطنت ناصرالدینشاه قاجار، ۴۰۰ خانوار از شکاکها به سرکردگی عمرخان و به تحریک عُمال عثمانی به قلمرو آن دولت گریختند. جعفرخان، رئیس معروف شکاکها، با توطئۀ حسینقلیخان نظامالسلطنه، حاکم و پیشکار آذربایجان، کشته شد (۱۳۲۳ق) و پدرش محمدخان نیز به دولت عثمانی پیوست و ریاست طایفۀ شکاک به اسماعیلآقا سیمیتکو (سمیتقو) ( ـ۱۳۰۹ش)، برادر جعفرخان، رسید. وی در لشکرکشی مرتضیقلیخان اقبالالسلطنه ماکویی به تبریز و جنگ با مشروطهخواهان شرکت داشت (۱۳۲۶ق) و در سالهای بعد مدعی تشکیل دولت مستقل کُرد در ایران شد. جنگهای او با دولت ایران، به تناوب، تا زمان کشتهشدنش ادامه داشت. از بزرگترین حوادثی که اسماعیلآقا شکاک باعث آن شد، جنگهای خونین مسلمانان و مسیحیان ارومیه و شهرهای اطراف آن پس از قتل مارشیمون بنیامین، رهبر مذهبی آسوریان، بود (۱۳۳۶ق) که در نتیجۀ آن شماری فراوان از ایرانیان مسیحی و مسلمان کشته شدند. شکاکها در تشکیل جمهوری خودمختار مهاباد در ۱۳۲۴ش شرکت داشتند و عَمَرخان شکاک از فرماندهان ارتش کوچک آن جمهوری بود. وی پس از اطمینان از شکست قطعی جمهوری خودمختار مهاباد در مقابل حملۀ ارتش ایران، مخفیانه با دولت و ارتش ایران مذاکره کرد و پیش از شروع جنگ به قوای ارتشی پیوست و شکست جمهوری مهاباد را سرعت بخشید.