صحرای غربی
صحرای غربی | |
---|---|
نام فارسی | صحرای غربی |
نام لاتین | Western Sahara |
نظام سیاسی | جمهوری در تبعید |
نام پیشین | صحراي اسپانيا |
جمعیت | ۵۳۱هزار نفر |
پایتخت | بندر العیون |
تراکم نسبی (نفر در کیلومتر مربع) | ۲ |
شهرهای اصلی | سِمارَه و داخله |
زبان | عربی |
گروههای قومی | عربهای بربر |
دین | اسلام |
مساحت (کیلومتر مربع) | ۲۶۶,۷۵۰ |
صحرای غربی (Western Sahara)
موقعیت. صحرای غربی (قبلاً صحراي اسپانيا) از شمال به کشور مغرب (مراکش)، از شمال شرقی به الجزایر، از شرق و جنوب به موریتانی، و از غرب به اقیانوس اطلس محدود است. این کشور ۲۶۶,۷۵۰ کیلومتر مربع مساحت دارد و پایتخت آن بندر العیون[۱] است.
سیمای طبیعی. این سرزمین، که در غرب صحرای افریقا واقع شده، کشوری تقریباً هموار است که سراسر آن را بیابانها و دشتهای خشک و بیآب و علف فراگرفته و از نظر جغرافیایی به دو ناحیۀ شمالی با نام ساقیهالحمراء و ناحیۀ جنوبی با نام وادی الذهب یا ریو دِ اورو[۲] تقسیم میشود. این کشور رودخانۀ دائمی ندارد و ارتفاع بلندترین نقطۀ آن، که در مرز شرقی جا دارد، ۸۰۵ متر است. سِمارَه[۳] و داخله[۴] از شهرهای مهم این کشورند و اقلیم آن گرم و خشک و کمباران است.
اقتصاد. فسفات عمدهترین ذخایر زیرزمینی و صادراتی این کشور است و پرورش شتر و بز و نیز صید ماهی از دیگر منابع مهم درآمد آن محسوب میشود.
حکومت و سیاست. نوع حکومت این کشور از ۱۹۷۶ جمهوری در تبعید است و مجلس آن ۴۵ عضو در تبعید دارد و پولیساریو[۵] (جبهۀ خلق برای آزادی) زمام امور کشور را موقتاً در دست دارد.
مردم و تاریخ. جمعیت صحرای غربی حدود ۵۳۱هزار نفر است (۲۰۱۰) و تراکم نسبی آن به حدود ۲ نفر در کیلومتر مربع میرسد. اکثر جمعیت آن را عربهای بربر تشکیل میدهند که به زبان عربی گفتوگو میکنند و پیرو آیین اسلاماند. مورها، طوارقها، و توبوسها در قرن ۵م در صحرای غربی ساکن شدند؛ بسیاری از یمنیها نیز در قرن ۱۳م به این سرزمین مهاجرت کردند و بر شمار ساکنان آن افزودند. پرتغالیها در قرن ۱۵م به آنجا وارد شدند و به تجارت برده و کائوچو پرداختند. در آغاز قرن ۱۸، اسپانیا صحرای غربی را تصرف کرد و آن را صحرای اسپانیا نامید. ساکنان صحرا که از حضور بیگانگان در میهنشان ناراضی بودند با فرانسویها، که مراکش را در تصرف داشتند، و نیز استعمارگران اسپانیایی به مخالفت برخاستند، اما طی عملیات نظامی سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۰ سرکوب شدند و اسپانیا بر صحرا استیلا یافت. کشف منابع عظیم فسفات در صحرای غربی بر اهمیت منطقۀ مزبور افزود و به رونق و فعالیتهای اقتصادی آن کمک کرد. درپی حمایت سازمان ملل متحد از حقوق مردم صحرای غربی، در ۱۹۷۳ جبههای با نام پولیساریو برای آزادی آن تأسیس شد و دولت اسپانیا وادار شد که با خودمختاری صحرای غربی موافقت کند. دولتهای مغرب و موریتانی که هر کدام بخشی از صحرای غربی را جزئی از خاک خود میدانستند، مدعی مالکیت سرزمین مزبور شدند و طی موافقتنامهای بین اسپانیا، مغرب، موریتانی ادارۀ امور صحرای غربی به کشورهای مغرب و موریتانی واگذار شد. جبهۀ پولیساریو با این توافق مخالفت کرد و مغرب را به واکنش نظامی واداشت. دولت اسپانیا در ۱۹۷۶ منطقه را ترک کرد و جبهۀ پولیساریو، که پس از عملیات نظامی مغرب موقتاً آرام شده بود، دوباره سربلند کرد و استقلال جمهوری دموکراتیک صحرای غربی را اعلام داشت. این اقدام با واکنش منفی مغرب و موریتانی روبهرو شد و جبهۀ مزبور را به نبرد مسلحانه علیه موریتانی واداشت. موریتانی در مقابلۀ نظامی با پولیساریو شکست خورد، اما مغرب بخشهایی از نواحی تحت سلطۀ موریتانی را نیز بر متصرفات خود افزود. پیروزیهای جبهۀ پولیساریو در مقابله با موریتانی، موقعیت بینالمللی پولیساریو را مستحکم کرد و نمایندگان آن در اجلاس ژوئن ۱۹۸۰ سازمان وحدت افریقا شرکت کردند؛ سازمان ملل متحد نیز از مغرب خواست تا نیروهای خود را از صحرای غربی فرا بخواند و با استقلال آن موافقت کند. مغرب در واکنش به خواستۀ سازمان ملل متحد بر شدت عملیات نظامی خود در این کشور افزود و حدود دوسوم از اراضی کشور مزبور را، ازجمله معادن مهم فسفات، ضمیمۀ خاک خود کرد، از سازمان وحدت افریقا نیز کناره گرفت و هزاران شهروند مغربی را نیز به صحرای غربی گسیل داشت تا به نفع مغرب در همهپرسی ژانویۀ ۱۹۹۲ شرکت کنند. سازمان ملل متحد که از رفتار مغرب ناراضی بود، همهپرسی را به تعویق انداخت و موافقت کرد تا صحرای غربی بهمدت چهار سال بهعنوان بخشی از کشور مغرب ولی بهصورت خودگردان داخلی باقی بماند و پس از این مدت در یک همهپرسی برای استقلال یا الحاق به مغرب تصمیمگیری کند.