صحیح و اعم
صَحیح و اَعَمّ
اصطلاحی در اصول فقه، مبنیبر اینکه آیا الفاظ عبادات و معاملات مانند لفظ «صلاة» و «بیع» در زبان شرع، وضع شدهاند برای معنای صحیح شرعی که واجد جمیع شرایط و اجزاء شرعی باشند، یا نه برای اعم از صحیح و فاسد وضع شدهاند. برای نمونه معنی حقیقی لفظ نماز در زبان شارع، نماز صحیح شرعی دارای اجزا و شرایط است، یا نماز فاسد ناقص را نیز شامل میشود؟ ثمرۀ این مبحث در اجرای اصالةالاطلاق ظاهر میشود. چون کسیکه قائل به اعم باشد (اعمّی) میتواند در موقع شک به اصالةالاطلاق تمسّک جوید، بهخلاف کسیکه قائل به اخصّ باشد. مثلاً مولی فرموده «نماز بخوان» تردید داریم آیا سوره هم جزء نماز است یا خیر؛ اگر أَعَمّی باشیم چون به نماز بیسوره هم «صلاة» اطلاق میشود، طبعاً درصورت تردید با تمسک به اصالةالاطلاق میگوییم نماز بیسوره هم کافی است، امّا اگر اخصّی باشیم، بنابراین مبنا چون نماز وضع شده برای نماز صحیح طبعاً در صحّت نماز بیسوره و نیز در صدق عنوان تردید داریم، پس نمیتوان با اصالةالاطلاق اعتبار جزئیت سوره را نفی کرد.