ضد
ضِدّ
اصطلاحی در منطق. در حوزۀ مفردات و در دو معنا بهکار میرود: ۱. تقابل دو چیز نسبت به یکدیگر، بهنحوی که جمع آن دو محال، ولی رفع آنها ممکن باشد؛ مانند «اسب» و «انسان» که ممکن نیست یک چیز هم اسب باشد، هم انسان (عدم اجتماع)، اما ممکن است که نه اسب باشد، نه انسان و فیالمثل شتر باشد (ارتفاع)؛ ۲. نهایت جدایی و دوری بین دو عَرَض از یک جنس، مانند جدایی و دوری سیاهی و سپیدی که هر دو از جنس رنگ هستند. از دو چیز که با یکدیگر چنین عنادی داشته باشند، و از دو عَرَض از یک جنس که این گونه دور از یکدیگر باشند، به «ضدّان» تعبیر میشود.