ضد اوج
ضدّ اوج (anticlimax)
نتیجۀ دلسردکننده یا فرود ناگهانی از امر مهم به موضوعی پیشپاافتاده، مثل ذکر بیاهمیتترین قلم در آخر فهرست یا زنجیرهای یا، بنابه تعریف جانسون، جملهای که آخرین جزء آن چیزی فروتر از جزء اوّل را بیان میکند. در ادبیات غالباً در قالب کمدی بهکار میرود، ولی ممکن است جنبۀ جدی هم داشته باشد، بهویژه در تراژدی یا تراژی کمدی، که مرگ شخصیت حس همدردی ما را برمیانگیزد.