عادل آقا

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

عادل آقا ( ـ سلطانیه ۷۸۸ق)

(معروف به: ساری عادل یا سارغ عادل یعنی عادل زرد چهره) از امرای ایرانی در روزگار فرمانروایی جلایریان. در عهد سلیمان اتابک اویس جلایری مسئول اسلحه‌خانۀ بغداد بود. هنگامی که اویس حکومت عراق عجم را به پسرش شیخ حسین داد، عادل‌آقا را به نیابت او برگزید. در ۷۷۲ق که اویس امیرولی، فرمانروای مازندران و گرگان، را از ری بیرون راند، حکومت آن را به یکی از امرای خود به‌نام قتلغ‌شاه داد. اما دو سال بعد که قتلغ‌شاه درگذشت، عادل آقا را به‌جای او منصوب کرد. عادل آقا در پادشاهی حسین بن اویس جلایری از امرای فرمان‌گزار او بود. در بهار ۷۷۸ق، که سلطان حسین در چمن اوجان به‌سر می‌برد، عادل‌آقا به خدمت او شتافت، اما چون گروهی از امرای سپاه جلایری، قدرت و نفوذ او را برنمی‌تابیدند به سلطانیه بازگشت و شاه منصور مظفری را که به او پناهنده بود به حکومت همدان برداشت. چون امرای حسین جلایری سر به شورش برداشتند، سلطان‌حسین از عادل آقا یاری جست. به دستور عادل آقا، شاه منصور مظفری در نزدیکی کردستان امرای سرکش را شکست داد و دستگیر کرد و به سلطانیه نزد عادل آقا فرستاد و او نیز به فرمان سلطان حسین همۀ آن امرا را کشت. در ۷۸۲ق، که سلطان‌حسین برای فرونشاندن شورش برادرش، شیخ‌علی ایلکانی، به بغداد رفت عادل آقا وی را در این سفر همراهی کرد و چون شیخ علی به خوزستان گریخت وی درپی او به آن‌جا رفت و وی را به اطاعت از برادرش واداشت. اما در بازگشت از خوزستان چون از سلطان‌حسین رنجیده بود به سلطانیه رفت. در ۷۸۴ق که سلطان‌حسین را برادرش سلطان احمد کشت عادل آقا برادر دیگر وی بایزید را، که از بیم سلطان احمد از تبریز گریخته و به سلطانیه نزد او رفته بود، به پادشاهی رساند. وی برای جنگ با سلطان احمد راهی تبریز شد. اما چون گروهی از امرای سپاه او به سلطان احمد پیوستند به سلطانیه بازگشت. عادل آقا خواجه علی بادک، حاکم شاه شجاع مظفری در شوشتر، و شیخ علی را، که پس از مرگ برادر به بغداد رفته و در آن‌جا حکومت یافته بود، به مخالفت با سلطان احمد برانگیخت. سپاهیانی که از بغداد آمدند سلطان احمد را شکست دادند و او از راه خوی به نخجوان گریخت. عادل آقا پس از آن تا آمدن تیمور گورکان درگیر کشاکش با امرای جلایری بود و یک چند نیز در شیراز نزد شاه‌شجاع مظفری به‌سر برد. چون تیمور به ایران آمد عادل آقا در حدود نهاوند به خدمت او پیوست و تیمور نیز حکومت عراق عجم را به او سپرد، اما پس از چندی که نافرمانی آغاز کرد به دستور تیمور دیواری را در سلطانیه بر سر او فروریختند و به هلاکتش رساندند.